۱۳۸۶ شهریور ۱۱, یکشنبه

من چه سبزم


خدا خودش خوب می‌دونست آدم در هیچ بهشتی بی حوا موندگار نیست
خدا می‌دونست آدم و حوا بی عشق کنار هم ماندگار نیستند
قصه عشق را سرود تا به هوای اون کنار هم بمونیم و هی خودمون رو گول بمالیم که،این همون عشقه
بعد که عادات و تضادها میاد و عشق می‌ره، باز می‌گیم: نه این‌که عشق نبود
حتما نفر بعدی
گاهی می‌گیم: خدا که دروغ نمی‌گه. پس منظور عشق الهی یا چمی‌دونم عشق به فرزند بوده
همینطور نفر به نفر تا مرگ می‌ریم و همین‌طور منتظر عشقیم

لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...