یک کشف مهم
به جان مادرم این دیگه از کشفیات درونی خودم نیست
یه چیز مهم.
خیلی مهم
یه عمر جرات نکردم دم پر، شاهنامه بگردم. نه که سیسال وقت برده بود
و نه که همیشه سرسری کتاب میخونم و نه که
بستهی هفت خوان بود،
مام میترسیدیم یه شصت هفتاد سالی خوندنش وقت ببره
و از این رو بیعقلی کردیم و نرفتیم سراغ کتاب تا دیشب و وبگردیهای شب تاسوعا
خلاصه که جونم واسهات بگه از نتیجهی وبگردیها:
بزرگترین رویا بین ایرانی، فردوسی است
کاستاندا باید بره لنگ بندازه پیش این جناب فردوسی
در مرور هفتخوان به هفت زبان زنده و مردهی دنیا به نتیجهی شگفت انگیزی رسیدم و اینکه:
رستم در خوانها ابتدا به خواب میره و موضوع از اونجا به بعد آغاز میشه
اتفاقی که برای هومان در بهابل میافته
هنر رویابینی در زندگی انسان
و شناخت بخش "رویین تنی" ما در جهان رویا
پس چی؟
نه که فکر کردی زندگی همین عالم بیداری است؟
خیر قربان، بخش دیگر هم به همین نسبت حقیقی و مهمه
بدن کیهانی در رویا خارج میشه، از بُعد زمان بیرون میره تا به ابعاد دیگه میرسه
در بعدهای متفاوت هم کارهای متفاوتی انجام میدیم ولی قهرمان وجودی همان مولود رویایی است
باور کن به جون خودم راست میگم
بیداری سهمیه ماست و رویاهم سهم دیگری از زندگی
که چه بهتره اختیارش را به دست بگیریم و به راهکارهای بزرگ برسیم
جهانهای زیبا و بینظیری که مگر در خوابت بیاد
در خواب چون ذهن طی بیداری با مداوم گوییها نمی ذاره تو خود، حقیقی رو بشناسی و بهقدری انرژی حروم میکنه
تا ما هر چه زودتر بیمار، خشمگین، افسرده ... و به سمت پیری و مرگ میریم
برای همین هم در عهد عتیق خداوند بعد از وصلت قابیل با دختر آدم، عمر ما از هزار به صد و بیست کم کرد
همه این ها تمثیل است و حکایات تجریدی
آنچه که برانسان گذشت از آدم تا حالا همان امثالیست که در کتب مقدس میبینیم
ولی چون وسطاش اسم ابلیس میآد ترش میکنیم و می ذاریم میریم
فکر میکنیم، واقعا ابلیسی با دم و سم هست و پس خرافهاست و بریم دنبال یه چیز جدید
ولی خودت را بکشی هم ما دشمنی جز ذهن حراف نداریم
وگرنه در بیداری هم جهان را همانگونه می دیدیم که در رویا
خلاصه که این کشف بزرگ احترام خاص منو نسبت به جناب فردوسی صد چندان کرد
بیخود نیست کتاب منم اینطور به درازا کشیده
داستان، داستان جهان رویا و مراحل رویابینی و عبور از هفت خوان آدم
از بهشت تا اکنونمان
همه در نبرد بین ما و ذهن گم شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر