نمیشه پشت پنجرهای به نماز بشینی که
برابرش این باشه و
تو
از شوق، این همه رنگ نلرزی
به ذوق نیای و به سجده نری
الهی به قربونت که این همه زیبایی
برای تجربهی ما رقم زدی
این همه اشتیاق، برای تسهمیمی بزرگ
شکر که اجازه دادی، شاهد خلاقیتت باشم و از ذوق نفسم بند بره
از هیجان نفهمم چند بار سجده رفتم
و از این همه زیبایی مثل شبنمی سبک روی جانماز پهن بشم
به زمینت بچسبم که بر از مهر، مادریست
پر از بخشش،
پر از حیات
پر از لطف و زندگیست
خدایا شکر که، حقیقتا هستی
در ذره ذرهی حضور کائنات
تویی، انگیزش هستی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر