۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

برو برو، بس


آقا سخت نگیر بیا پایین
زیادی از خودمون توقع پیدا کردیم
دنیا همین چند روز است و بس
برای ما تمام خواهد شد
مهم لحظه ی حالاست
حالا برای ما حاملین روح خدا
حالا برای ما که با قدرت کامل آفریده شدیم و باورش را گم کردیم
دنیا برای اون‌هایی‌ست که زندگی را باور دارند
و زندگی چیزی نیست جز من وتویی که اون رو می‌سازیم
گاهی بد نیست 
دست از همه باید نبایدها برداریم
به خیابان برویم، پابرهنه بر چمن خیس قدم برداریم
و باور داشته باشیم دنیا هنوز به قدر بچگی ماست
ما فقط دچار تورم، ذهنی شدیم
توقعات دیگران از ما از هنگام بچگی تا حالا
توقعاتی که اجتماع تعریف کرده
 یه وقتی فکر می‌کردم، نه تنها آدم به درد نخوری شدم
که
اونی هم نشدم که خانم‌والده می‌خواست
حالا به خودم برگشتم و توقعاتم از من به قدر، من
نمی‌تونم فیل هوا کنم. چه عیبی داره؟
همه که بنا نیست فیل هوا کنیم
همین‌که این توقعات برداشته می‌شه
جوهره‌ی وجودی شکوفا می‌شه
و تو وقت داری، این من‌ت را در جهانی زیبا و برازنده‌ی قامت خودت تجربه کنی
یه روز صندوق چوبی بی‌بی‌جهان را که به دخترش ارث رسیده بود
بستم
ازش بیرون جستم و در برهنگی دنبال خودم رفتم
غیر از این جهان حهنمی پا برجاست



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...