قدیمها
یعنی بچگیهای ما که جهان آزادی و بیسیاستی بود
دنیا خیلی خیلی خیلی بزرگتر از اینی بود که داریم
خیلی از خانوادهها هنوز متجدد نشده و سفره میانداختند
اونهم سفرههای ترمه یا جاجیمی
اما نه سفره ی الکی، اگه بدونی این سفره ها چهقدر حرمت داشت
نه کسی با کسی دعوا داشت
نه کسی کنارش بغضآلوده بود و نه از کسی دلخور بودیم
کامپیوتر نبود و پیامک هم نداشتیم. تازه اینام که چیزی نیست
ماهواره هم نداشتیم و یک کانال بود که یه ساعتهایی برنامه داشت و باقیش برفکی بود
پفک نمکی 5 ریال بود و بستنی کیم هم 5 ریال
هیچکدوم جز زبان مادری، زبانی نداشتیم
اما یهچیزایی داشتیم که تا صد سال دیگه نمیتونیم داشته باشیم
مثل آویز امینالدوله و گلیسیرین روی دیوارها
عوض خیلی چیزهایی که نداشتیم
یه چیزایی داشتیم که تا صد سال دیگه نخواهیم داشت
اون قدیم ها
همسایه داشتیم، فامیل داشتیم، امید داشتیم و جهان گشاد بود و برای همه جا داشت
هنوز عقب افتاده یا دهاتی بودیم اما همهی اونچیزها رو داشتیم
مثل نذری پزونهایی که همه اهل محل همت میکردند
مثل عروس کردن دختر کربلایی جعفر
یا ختنه سوران پسر زینب خانوم که همسایه بالا دستی بود
یا ....................................
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر