۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

باز هم زندگی را دوست داریم


چند روزه وقتی صبح صفحه را باز می‌کنم، نمی دونم چی بگم
یا اصلا باید چیزی بگم؟
گاهی بهتره آدم‌ها سکوت کنند 
لزومی نداره همیشه حرفی برای گفتن داشته باشیم
لزومی هم نداره همیشه و همه‌جا حاضر باشیم
اصلا هم مهم نیست که باشیم یا نباشیم
تا جایی می‌نویسم که فکر کنم هستم
وقتی حتا به قاعده‌ی خودم نیستم
بهتره حرفی نزنم و کسی رو تیره وتار نکنم
وقتی هیچ چیز مهم نیست
ما به چی چارچنگولی چسبیدیم؟
دیدی؟ 
همه شاکی‌اند، همه حتا با خودمون قهریم
دل‌مون نمی‌آد یه بذر مهر بکاریم
در تلخی‌ها دست و پا می‌زنیم و باز هم زندگی را دوست داریم
و چار پنگولی ازش آویزانیم
واقعا قراره این‌جا چه کنیم؟ برای چی اومدیم و به  چی چنگ انداختیم
نگهش‌داریم؟
خودمون هم نمی‌دونیم فقط می‌خواهیم باشیم و مدام دست و پا بزنیم

باعرض معذرت از همه‌هم محلی‌های گرام
اگر تلخ گفتم
چون حتا تلخی‌ها هم مهم نیست
همان‌قدر که خوبی و زیبایی دیگه به حساب دنیا نمی‌آد
پس بذار کمی هم تلخ باشیم


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...