۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه

باعرض معذرت



خدایا پناه می‌برم به‌تو از این منه بیچاره
شک ندارم، یه روزی این شکلی بودم که می‌تونم درک کنم
به هر حال هر کسی یه اندازه داره
مال یکی به اندک رد می‌شه، مال بعضی‌هام تا قتل و ... می‌رسه
فقط کافیه شناسایی بشه
وقتی می‌آد یقه‌اش رو بگیری و بذاری جلوت و خوب نگاهش کنی
یهو از اون بالا
تلپی می‌افته زیر پا و بعد مثل لکه‌ی  آب در زمین فرو می‌ره و برای همیشه
محو می‌شه
اما این تا وقتی‌است که شناسایی بشه
امروز یه چی دیدم افتادم یاد قدیمای خودم
البته نه به این شوری ولی خوب منم منه ورم کرده‌ای بودم بزرگتر از همه دنیا
چنان خشمگین از یارو که پونصدهزار تومنش را نمی‌داد و  احیانا هم نداشت که بده
یعنی این‌جور وقتا که این‌جوری فکر می‌کنم
به خدا می‌سپردش که بره زیر تریلی له بشه
فکر کن!
آخه تو چقدر مهمی به این کائنات که توقع داشته باشی هر کی تو رو آزرد و باب میلت نبود
بره له بشه به خاطر، تو؟
اون لحظه، همه من از خدا می‌خواد
پر، من
که وای برمن
منم یه‌وقتایی وقتی یکی جزم رو درمی‌آورد صبح تا شب منتظر شنیدن 
خبرش بودم




باعرض معذرت



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...