۱۳۸۹ آذر ۲۷, شنبه

گروه خونی o+


وقتی صبح متن،  مارکز را دیدم
از خودم سوال کردم.
مام همین‌طوری خودمون رو ذره ذره شناختیم
یا شاید ذره ذره تغییر کردیم
یا این‌که مثل سیب باید حسابی رسید تا معنای زندگی را فهمید
شاخه سیب را ول نمی‌کنه
سیب هم اختیاری نداره زودتر شاخه رو ول کنه
ولی یه ثانیه‌ای هست که این ارتباط قطع می‌شه
یا دست باغبان سیب را می‌چینه یا سیب، از شاخه رها می‌شه
مام یه نموره اون بالا در حال صعود آرادیم
تازه ول شدیم
نه به زمین رسیدیم نه اون بالایی‌م
پس خیلی هم حیرت‌آور نیست اگر تصاویر جدیدی ببینیم
که در برنامه نبود
می‌شه تعریف جدید من از من و باورم از زندگی
پس تاوقتی نفس می‌کشیم، شاهد کشفیات از خودیم
خیلی باور نکنیم همه چیز را از خودمون می‌دونیم
آره یه وقتی فکر می‌کردم، عشق همه معنای زندکیه
حالا فکر می‌کنم
عشق فقط یک وابستگیه
که خیلی هم به گروه خونی o+ سازگار نیست 
فقط خدا می دونه چه‌قدر از زندگی رو لنگش بودم!!




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...