۱۳۹۴ فروردین ۲۶, چهارشنبه

خانه‌ی پدری




چه کشف مهمی کردم همین الان!!
از وقتی رفتم و برای خودم منزلی جدا دار شدم
شروع کردم به خرید آنتیک‌های مازاد منزل پدری از بانو همشیره، ژاله
برخی هم هدیه شد توسط ایشان که قل دیگرم بود
داشتم بین عکس‌ها دنبال نقشی می‌گشتم برای پست قبلی که چشمم افتاد به این عکس
سومین رادیویی که وارد ایران شده، دارای سجلد احوال در صدای ایران
این یکی از عزیزترین اشیاء خونه است
بعد سک‌سری مبل و بوفه ........ مدرن آرت مربوط به نزدیک هشتاد سال پیش تا سماور روسی و ............ داستان
همیشه می‌دونستم عاشق آنتیک‌جات هستم و می‌پنداشتم از باب اصالت است و هنر
تا همین حالا
این برای من خیلی مهمه
یک کشف بسیار مهم که تا امروز دور از دسترس‌م بود
من برای خودم خانه‌ای پدری بنا ساختم
بیشتر لوازم منزل مربوط به زمان و منزل رسمی یا کاخ حکومتی ایشان است
من آنتیک جمع نکردم
برای خودم خونه‌ی امن پدری ساختم
همین حالا هم که می‌نویسم بغض دارم
از نوع خفن
از جنس ذهن پسند
دوری می‌کنم از اندوه و یادآوری گذشته و به اینک باز می‌گردم
من هم برای خودم خانه‌ای پدری ساختم که از هر سوی آن بوی پدر می‌رسد به مشام

۲ نظر:

  1. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  2. شما لطف دارید
    شاید به دوره‌های مشترک سنی برمی‌گرده
    و میل رجعت به خاطرات خوب گذشته
    در من که چنین است
    دنبال آنتیک بازی و لوکس جات نیستم

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...