۱۳۹۴ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

هیس





مگرمی‌شه با برنامه ریزی یا قصد دل به کسی بست؟
یا ممکنه یه عمرم نشسته باشم تا فقط یکی بیاد و حاضر باشه عاشق‌م بشه یا نه؟
یا اصلن سن من 
یا تفکرم  جای خالی برای چنین داستان‌هایی داره؟ 
 این همه که نگرانم وقت رفتن برسه و هنوز خودم رو شناسایی نکرده باشم
جایی برای دلدادگی نداره
اصولن اگه این‌کاره بودم، هزار سال بعد از متارکه هنوز تنها بودم؟
یا کسی نبوده دوستم داشته باشه و معطل شما بودم؟
نه گندم صفحه‌ی یک تین ایجر و نه راه منم مسیری زنانه
از این رو انگولکم نکن عامو که آخرش مجبور شم یه چی این‌جا یا یه‌جای دیگه بهت بگم
اصولن خرد خوب چیزیه
و جسارت لازمه‌ی زندگی 
ولی
 خدا عقل داده تا تفکر کنیم و بعد دهان بگشاییم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...