۱۳۹۴ فروردین ۲۰, پنجشنبه

شاید






چه می‌کنه تنهایی با موجودات زنده!!!
لاله‌ها رو ببین
یکی‌ش کنار سنبل‌ها درآمده، قد برافراشته و خوش‌حاله
زرده که تک درآمد
از اول لاجون بود و لاجون هم ادامه یافت
تا تموم شد
صورتی، خوش‌حال تر زیست و زرد در تنهایی
زندگی کدام یک پربار تر بود؟




یک عمر رفتیم و اومدیم تا از تنهایی فرار کنیم و نشد
هر چه می‌رفتم، بیشتر مایوس و سرخورده می‌شدم و باور کردم شیخ‌الرئیس راست می‌گه
ما در تنهایی خود واقعی هستیم و در نتیجه شادیم
با تزریق همین‌ها هم به رگ زدیم تو کار تنهایی مفرط
هیچی نبود یک حسن عمده داشت
از حل معما و پازل های فردی نجات پیدا کرده بودم
در تنهایی لازم نیست بترسی که کی قراره چه وقت کلاهت رو برداره
کی پیچوندت و با دو دره بازی تو رو خر فرض کنه؟
کدوم متاهل و دروغی مجرده؟
و کی .... چی.... و الی داستان
و همین‌طوری‌ها با تنهایی شاد شدیم
اما چه‌طور می‌شه درباره این ها فکر نکرد؟
یعنی گیاه هم تنهایی رو می‌فهمه؟
امسال دوبار با این صحنه مواجه شدم و رفته زیر پوست ذهنم
چرا گل های تنها کمتر رشد می‌کنند؟
ضعیف‌تر می‌شن؟
زیرا
از تنهایی هول دارند که زودتر به هم‌صحبتی برسند
صبر و قرار ندارند و سریع از خاک می‌زنند بیرون

اما پیازهای جفت سر صبر رشد کردند از عمر کامل لذت بردند


این رو ببین
گل های تک تند و تند درمی‌آن و بی‌جون و زود هم تموم می‌شن
تکی‌ه
 سه روز پیش باز شد و داره به دیار باقی می‌شتابه
اونی که جفت
 دیروز باز شده و هنوز دل‌ش نمی‌آد رخ بنمایاند




شاید چون ما اشرف مخلوقاتیم باید تنها باشیم؟
اشرف دلم براش غش رفت؟
حالا به این می اندیشم که آیا 
اگر من تنها نبودم، آدم بهتر، بزرگ‌تر، خوش‌حال‌تر و ..... تر تر دیگری می‌بودم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...