۱۳۹۴ فروردین ۲۸, جمعه

آی گیان ، چه گویم زخوابی که کوته تمام شد




















در عجبم زین خلق  که بی این بشارت شادند!!

در عجبم از من، که چه‌طور در تن 
دوام آوردم!؟

یعنی یه چی فهم کردم، خفن
هم‌چی که فک‌م چسبیده بود به زمین آسفالت
محل ما از یک‌چیزی در بین تهرانی‌ها معروفه و برخی از کجای تهران می‌کوبن می‌ان این‌جا
سی خرید، شکم‌واره
انواع اسباب سور چرانی
از کبابی معروف تهرون تا آنی و جدیدن هم فروشگاه لبنیات سنتی
همیشه سعی داشتم ازش خرید کنم
بخصوص از زمانی که فهمیدم، نباید محصولات گاوی بخورم
تا .............. آدینه‌ی اکنون
نمی‌دونم ساعت چند بود که زدم بیرون به نیت دوش آفتاب و تماشای کوه و درخت
ولی می دونم وقتی برگشتم باورم نمی‌شد ساعت چهار باشه!!
کلی ول‌گردی کردم و آخرش خریدهای خونگی
با اتمام سری اول اومدم دم خونه
همه‌اش نگران بودم جام رو بگیرن 
گرفته بودند
می‌دونستم کار کجا گیره
قصد کرده بودم، لبنیاتی هم برم و نرفته بودم
یک‌راست رفتم جای مزبور و ....... خدایا من این همه شکم پرست نیستم
از لاغری هم در حال محو و فنام
وقتی پسرک بار رو در ماشین گذاشت، از خودم پرسیدم:
مهمونیه؟
- بله

چه میهمانی عزیزتر از خودم؟
وقتی هم برگشتم، جای پارکم خالی شده بود و رفتم سرجایی که لیاقتم بود
جای خودم

همه باید فقط جای خودمون باشیم
جای خودمون زندگی بسازیم و 
جای خودمون هم ازش لذت ببریم


داستان
طعم کره یا ماست گوسفندی
کانون ادراک‌م رو جابه‌جا می‌کنه
با یک حس خوشی متمایل به آرامش و گاه ذوق مرگی
هرگاه می‌رفتیم تفرش
نرسیده به شهر می‌رفتیم گیان
پدر اون‌جا کلی بره‌ی مرینوس داشت
زیر درخت می‌نشستیم و سفره‌ی اربابی پهن می‌شد
نون دهاتی، کره و سر شیر، ماست و ..... داستان
صبحانه در گیان و به سمت شهر می‌رفتیم با وعده‌ی ماست کیسه‌ای فردا که به باغ می‌رسید
القصه
بفرمایید نون و سرشیر








این‌هم کوزه‌ی ماست گوسفندی




با این حساب که ما ان‌قده بی‌تاب کودکی و رجعت به دیروزیم
چه‌طور این ژن بی‌نوا در ما دوام آورده؟
ژن من صدها سال آبدیده شده برای زندگی با دار و درخت و دام
حتا پوستم در تفرش بهتر از همه‌جاست
در حالی‌که به سایرین آب تفرش نمی‌سازه و پوست‌شون  خشک می‌شه
بعد حضرت پدر بلند شده اومده ناف تهرون ما رو جا گذاشته و خودش هم رفته
و من بی‌قرار بازگشت به طبیعت به ژنی که آبدیده شده
برای طبیعت تفرش
وای بر روح‌م که به هیچ یک تعلق نداره ور جلدم جا شده
چه اسارتی!!
افسوس افسوس


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...