۱۳۸۶ مرداد ۲۱, یکشنبه

اتوپیا




نمی‌دونم این یکشنبه‌ها برای اون‌ور آبی‌ها چه حکایتی داره؟
محمد لندن زندگی می‌کنه، 

جمعه‌ها یاد من می‌افته تا غربت غروب جمعه رو بدر کنه
می‌گم مرد حسابی اون‌جا وقت کار و زندگی است به تو چه که اینجا جمعه تعطیل و دل‌گیر می‌شه؟
می‌گه : 

انگار غربت جمعه رو با خودم از ایران آوردم. 
یکشنبه‌ها غروب هم دلم می‌گیره
اما نه به اندازه جمعه
این طفلی ها مثلا اونجا دنبال خوشبختی می‌گردن ولی با تقویم ما نذری می‌پزن و زندگی می‌کنن
به‌قول آقا مجید ظروفچی جوب‌چیه اداره چی: جمعه جمعه آقامه
به این می‌گن مدینه فاضله؟

۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...