هر جا میرم، همه دارن یه جوری ساک میبندن. تا حالا فکر میکردم این منه تنهاست که میگریزه. اما نه انگار داستان تا قسمتی جدی است
ولی هیچیک نمیدونیم از کجا به کجا در حرکتیم
یحتمل، از من به من؟ درد غربت ما یکی دوتا نیست. ما رو خیلی قبل تر سرویس کردن
درواقع همه یهجورایی گم شدیم. وامصیبتا.چه دنیایی ساختن برامون
انقدر الگوهای درپیت و مستحجن از خوشبختی هست که خودمون نمیدونیم کدوم مال ما بود. در نتیجه تنها و اندوهگین در اتاق زاویه گوشه گرفتیم
کولهباری پر از حزن و دلمردگی در پیچ و تاب روزمرگی پشتموم گذاشتیم و همهجا میبریم به عبارتی جهنم را همهجا حمل میکنیم
کاش از بچگی هیچ قالبی نمیساختن که در نبودش دلمرده نشیم
کاش خوشبختی را با ماژیک به سبک خودشون هایلایت نمیکردن تا ما بیهوده به کوچههای بنبست وارد نشیم
کاش میذاشتن خوشبختی را بر اساس نیازهای خودمون تعریف کنیم
چقدر این قفس دنیا تنگ و پر از دلهای بی مهر مرده است
همه ناراضی. کسی لبخند بر لب نداره
خدایا بهتو پناه میبرم. اینطوری نمیدونم سفر کی تمام خواهد شد؟ یا اینکه دوباره برخواهم گشت؟
نکنه اونجا بدتر جو گیر این تنهایی بشم بزنم به کوه و جنگل و کلا خل بشم؟
یا ..؟ دو دستی به چه زندگی مزخرفی چسبیدیم؟
ولی هیچیک نمیدونیم از کجا به کجا در حرکتیم
یحتمل، از من به من؟ درد غربت ما یکی دوتا نیست. ما رو خیلی قبل تر سرویس کردن
درواقع همه یهجورایی گم شدیم. وامصیبتا.چه دنیایی ساختن برامون
انقدر الگوهای درپیت و مستحجن از خوشبختی هست که خودمون نمیدونیم کدوم مال ما بود. در نتیجه تنها و اندوهگین در اتاق زاویه گوشه گرفتیم
کولهباری پر از حزن و دلمردگی در پیچ و تاب روزمرگی پشتموم گذاشتیم و همهجا میبریم به عبارتی جهنم را همهجا حمل میکنیم
کاش از بچگی هیچ قالبی نمیساختن که در نبودش دلمرده نشیم
کاش خوشبختی را با ماژیک به سبک خودشون هایلایت نمیکردن تا ما بیهوده به کوچههای بنبست وارد نشیم
کاش میذاشتن خوشبختی را بر اساس نیازهای خودمون تعریف کنیم
چقدر این قفس دنیا تنگ و پر از دلهای بی مهر مرده است
همه ناراضی. کسی لبخند بر لب نداره
خدایا بهتو پناه میبرم. اینطوری نمیدونم سفر کی تمام خواهد شد؟ یا اینکه دوباره برخواهم گشت؟
نکنه اونجا بدتر جو گیر این تنهایی بشم بزنم به کوه و جنگل و کلا خل بشم؟
یا ..؟ دو دستی به چه زندگی مزخرفی چسبیدیم؟
خوبه که تو همیشه ..هر لحظه تراوش داری...هم ذهنت...هم دستات واسه نوشتن...
پاسخحذفنترس...طوری نمیشه...خوش میگذره...اگه از الان بگی طوری میشه لابد میشه...
پس پیش به سوی تارزان...تازه اونم با چراغ قوه....خوب بگرد:p:p:d