
وای چه سکوت و چه آرامشی
الهی شکر، نمردیم و این پنجشنبه هم رسید و دیگه تهران نیستم. از وقتی رسیدم با اینکه کلی کار سرم ریخت و شلوغ شد ولی خوشحال بودم
از وقتی هم که بالاخره خودم و خودم شدم عمیقترین نفس چند دهه اخیر را کشید
حالا دیگه نه انرژی منفی اهالی ساختمان رومه نه صداهایی که از بیرون میآد به من مربوطه و تنم و میلرزونه. خود خود تنهام
خدا رو شکر با اینهمه عواطف رنگین کمونی که توی زندگیم هست. با همه آدمهایی که دوستشون دارم و چشم دیدنم را ندارن و قلبهای نامهربونی که از ذرهای محبت دریغ دارن
اینجا را دارم که بهش پنها بیارم و بعد بگم
گور پدر همه
الهی شکر، نمردیم و این پنجشنبه هم رسید و دیگه تهران نیستم. از وقتی رسیدم با اینکه کلی کار سرم ریخت و شلوغ شد ولی خوشحال بودم
از وقتی هم که بالاخره خودم و خودم شدم عمیقترین نفس چند دهه اخیر را کشید
حالا دیگه نه انرژی منفی اهالی ساختمان رومه نه صداهایی که از بیرون میآد به من مربوطه و تنم و میلرزونه. خود خود تنهام
خدا رو شکر با اینهمه عواطف رنگین کمونی که توی زندگیم هست. با همه آدمهایی که دوستشون دارم و چشم دیدنم را ندارن و قلبهای نامهربونی که از ذرهای محبت دریغ دارن
اینجا را دارم که بهش پنها بیارم و بعد بگم
گور پدر همه