وای چه سکوت و چه آرامشی
الهی شکر، نمردیم و این پنجشنبه هم رسید و دیگه تهران نیستم. از وقتی رسیدم با اینکه کلی کار سرم ریخت و شلوغ شد ولی خوشحال بودم
از وقتی هم که بالاخره خودم و خودم شدم عمیقترین نفس چند دهه اخیر را کشید
حالا دیگه نه انرژی منفی اهالی ساختمان رومه نه صداهایی که از بیرون میآد به من مربوطه و تنم و میلرزونه. خود خود تنهام
خدا رو شکر با اینهمه عواطف رنگین کمونی که توی زندگیم هست. با همه آدمهایی که دوستشون دارم و چشم دیدنم را ندارن و قلبهای نامهربونی که از ذرهای محبت دریغ دارن
اینجا را دارم که بهش پنها بیارم و بعد بگم
گور پدر همه
الهی شکر، نمردیم و این پنجشنبه هم رسید و دیگه تهران نیستم. از وقتی رسیدم با اینکه کلی کار سرم ریخت و شلوغ شد ولی خوشحال بودم
از وقتی هم که بالاخره خودم و خودم شدم عمیقترین نفس چند دهه اخیر را کشید
حالا دیگه نه انرژی منفی اهالی ساختمان رومه نه صداهایی که از بیرون میآد به من مربوطه و تنم و میلرزونه. خود خود تنهام
خدا رو شکر با اینهمه عواطف رنگین کمونی که توی زندگیم هست. با همه آدمهایی که دوستشون دارم و چشم دیدنم را ندارن و قلبهای نامهربونی که از ذرهای محبت دریغ دارن
اینجا را دارم که بهش پنها بیارم و بعد بگم
گور پدر همه
safaar salamat khale jooni :*
پاسخحذفeydet mobarak o be omide didar :X
boro, boro, va dar mian hameh sabz arezoha o royahayat lahzehii derang kod.
پاسخحذفboro, boro, va dar hayahooyeh khosh tanasob an hajm sabz, rezayat ra zemzemeh kon.
bashad ke rastgariat ra dar posht parchinhayeh baghi biabi ke salhast az royeh parchin hayash sarak mikeshidi va chizi nemididi.
arezo daram emrooz anghadar ghad keshideh bashi ke barayat hameh mahv zendegi rooshan o shafaf shodeh bashad.
رسیدن به خیر..
پاسخحذفچقد خوبه...
ما هم نفس میکشیم....:)