۱۳۸۶ شهریور ۱, پنجشنبه

هزار



این هزارمین متنی است که در این وبلاگ می‌نویسم. شاید اگر بشینم و آرشیو رو بخونم، تغییرات مسیر روحی و زندگیم و حتی نوع انتخاب کلمات و جمله بندی ها دگرگون شده باشه؟
مثل یک سابقه پزشکی که نشون می‌ده طی دوسال از چی به چی رسیدم؟
چی بودم چی شدم؟
دنیام چقدر کوچکتر یا بزرگتر بود. ولی حتی فکرش هم برام مسخره است. برگشت به سه کاری ها یا شادی‌های کوچک بچگانه‌ای که تا اینجا زندگیم را آورده به قدری کوچک و اندک خواهد بود که بی‌شک و قطعا از خودم لجم خواهد گرفت
وامصیبتی به نامه اعمال هزاره‌های پشت سر و پیش رو. بیچاره خدا که مجبوره روز قیامت همه اینها رو بخونه
علائم که می‌گه وقتش شده. شاید از فکر خواندن این نامه‌ها رفته تو چرت بلکه ما خودمون آدم شیم ؟
به هر حال شکر که هزارمین صفحه این دفتر را هم نوشت و هنوز زنده‌ام
ببین چارچنگولی چسبیدیم به این زندگی. وقتش از هیچی راضی نیستیم. اما اهل دل کندن از این دنیا هم نیستیم
شاید همچنان منتظر معجزه در دقیقة نود باشم؟
از مرگ می‌ترسیم. ولی این زندگی است که داشته‌ها یمان را می‌گیره و باز دوستش داریم

۳ نظر:

  1. سلام شبزده بانو. بالاخره رفتنی شد و کمی آرامشت را بازیافتی. من خیلی خوشحالم و برایت آرزوی سکوتی درونی دارم

    پاسخحذف
  2. در ضمن نگارش هزارمین نوشته ات را هم تبریک می‌گویم

    پاسخحذف
  3. char changoli chasbidim, hey motazerim farda ye jore digeh besheh o ma ham jore digeh beshim, zehi khial batel o be ghooli..zereshkkkk!!!!!!
    akhar sar ham ke pir o fartot shodim baz vel kon nistim o yeki miad o be zoor ma ro ke char changoli be zamin chasbidim mikesheh mibareh be amaagh zamin...
    ageh in changola ro nadashtim chi mishod???

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...