۱۳۸۶ شهریور ۶, سه‌شنبه

هی من اینجام



هی سلام. منم. کمی پایین تر رو نگاه کن. شاید منو دیدی
راستش خیلی نگرانم از اینکه یادت رفته باشه منم آفریدی. همه‌اش به این فکرم که اگه یادت رفته باشه، تکلیف من چی‌می‌شه؟
نگام کن. خوب نگام کن. اینجور نه. با مهربانی نگام کن
کمی مهربون‌تر. البته اگر زحمتت نمی‌شه
اگر به چشمام نگاه کنی، که دیگه معرکه می‌شه
ببین تو حتی یک قلب مهربون کنارم نذاشتی. تو حتی چهارخط کلام عاشقانه را ازم دریغ داشتی
دستی با محبت یا شونه‌ای که بشه سر روی آن بگذارم و کمی از خفقان تنهایی در بیام
تو راست راستی خدایی؟
پس چرا همه مردمت این‌همه غمگین هستند و تو کاری براشون نمی‌کنی؟
یعنی تو این بساط خدایی تو یه ذره عشق هم پیدا نشد که به زندگی خالی و سرد من امید بدی؟
حتی انقده. خیلی کوچولو؟
یخورده دیگه فکر کن ببین تو مطمئنی خدایی. یا همه این‌ها رو شبی در خواب دیدی؟

۴ نظر:

  1. نترس تو رو که نه...اگه یادش رفته باشه کمپلت همه رو بیخیال شده....
    تو تنها نیستی...
    این نقاشی هم خیلی آدمو یه جوری میکنه....

    پاسخحذف
  2. یا حق

    خانوم سیب تلخ ِ تلخ
    قصد ما حال گیری و نا لوتی گیری نبود
    که تو مراممون نیست این برنامه ها
    اگه چیزی گفتیم شما ندیده بگیر
    یه جورایی حس میکنم اگه دیگه اینجا حرفی نزنم خیلی بهتره
    دست کم باعث دلخوریه کسی نمیشه
    ...
    رخصت

    پاسخحذف
  3. یخورده دیگه فکر کن ببین تو مطمئنی آفریده این خدایی؟ یا همه این‌ها رو شبی در خواب دیدی؟

    بخش ایوب را در عهد عتیق را اگر نخوانده ای حتما بخوان شکایت های ایوب به این شکایات بسیار نزدیک است و بسیار زیباست.

    پاسخحذف
  4. banoo janam

    khateree az in sabar ayboob daram, ke az hosleh in safe biroon hast,

    vali ma adam hay in doreh zamenh az ayob ayoob tar hasteem, migi na chand ta mikhahi barat mesal bezanam.

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...