ما را غافلگیر کردند. همه غافگیر شده هستیم. از بچگی داستانهای شیرینی برایمان بافتند و گفتند که راز زمین از دستانمان بدر شد
تعاریف، مفاهیم خیالانگیز سیندرلا گونهای که ما را واداشت به یمن قدم شاهزادهای که با اسب شفیدش بهسوی ما میتازد؛ رنجها را تحمل کنیم
مثل خیال بهشت
الگوهایی که به ما تعلق نداره ولی با خود حمل میکنیم. انسان عصر سرعت میداند حتی باید پا بر خانواده گذارد تا از داستان زندگی عقب نماند
رویاهای خانوادگی بیهویت که فقط برای دوران هشتی و اتاق زاویه خوب بود
زنهای اندرونی و مردان بیرونی که امروز زنان و مردان مریخی و ونوسی شدن با داستانهای کهن مناسبتی ندارند
حرمت، خانواده یا محبت دستمایههایی بودکه دیگر محلی برای نمودشان نمانده
همچون دروغهای عاشقانهای که بر اساس اصول رمان نویسی باید به قهقرا میکشیدت و هر قدم به تو تنش میداد و عشق را چنان بزرگ نمایی میکرد که تو جذب خواندن کتاب تا انتها باشی
و من که هنوز در انتظار دایدای مهربان قصههای بیبی جهان و مادر فداکار کتاب قصهها و عشق آسمانی در راه و فرزندان پاک و عاشق مادر و مادر فداکار، جا مانده از خود زندگی را باختم
بیبی کجایی که من باختهام
زندگی را آرزوهایی که بذرش را در جانم کاشتی
بیبی ببین چطور تنهایم و هیچیک از افراد قصههایت واقعی نبود تا زندگی من معنا بگیرد
بیبی تو چطور عاشق شدی؟ من حتی عشق را هنوز ندیدهام
حتی عشق فرزندی
بیبی تو از کدام جهان آمده بودی که مرا با رویای جهانت پروردی
بیبی ببین چقدر تنهام
چقدر خسته و نا امید رها شده در ناکجای خشم و حسرت
تعاریف، مفاهیم خیالانگیز سیندرلا گونهای که ما را واداشت به یمن قدم شاهزادهای که با اسب شفیدش بهسوی ما میتازد؛ رنجها را تحمل کنیم
مثل خیال بهشت
الگوهایی که به ما تعلق نداره ولی با خود حمل میکنیم. انسان عصر سرعت میداند حتی باید پا بر خانواده گذارد تا از داستان زندگی عقب نماند
رویاهای خانوادگی بیهویت که فقط برای دوران هشتی و اتاق زاویه خوب بود
زنهای اندرونی و مردان بیرونی که امروز زنان و مردان مریخی و ونوسی شدن با داستانهای کهن مناسبتی ندارند
حرمت، خانواده یا محبت دستمایههایی بودکه دیگر محلی برای نمودشان نمانده
همچون دروغهای عاشقانهای که بر اساس اصول رمان نویسی باید به قهقرا میکشیدت و هر قدم به تو تنش میداد و عشق را چنان بزرگ نمایی میکرد که تو جذب خواندن کتاب تا انتها باشی
و من که هنوز در انتظار دایدای مهربان قصههای بیبی جهان و مادر فداکار کتاب قصهها و عشق آسمانی در راه و فرزندان پاک و عاشق مادر و مادر فداکار، جا مانده از خود زندگی را باختم
بیبی کجایی که من باختهام
زندگی را آرزوهایی که بذرش را در جانم کاشتی
بیبی ببین چطور تنهایم و هیچیک از افراد قصههایت واقعی نبود تا زندگی من معنا بگیرد
بیبی تو چطور عاشق شدی؟ من حتی عشق را هنوز ندیدهام
حتی عشق فرزندی
بیبی تو از کدام جهان آمده بودی که مرا با رویای جهانت پروردی
بیبی ببین چقدر تنهام
چقدر خسته و نا امید رها شده در ناکجای خشم و حسرت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر