۱۳۸۶ مرداد ۱۹, جمعه

فلسفه


وقتی ذهنم خالی می‌شه فکر می‌کنم الان که بمیرم و زود با یک چیز دیگه پرش می‌کنم
از دیشب تا حالا همه چیز به زیر سوال رفته و فکر می‌کنم واجب شده جواب سوال‌های زیادی را پیدا کنم. شاید برای نقطه پرش بد هم نباشه
مثلا اینکه واقعا چی باعث می‌شد کبری کتابش رو زیر درخت جا بذاره؟
بازی گوشی؟
شاید از چیزی ترسیده و کتاب و بی‌خیال شده و رفته؟
یا دهقان فدا کار، آیا چیزی که به زندگی وابسته‌اش کنه نبود کعه تونسته بی محابا جانش را به خطر بندازه؟
حسنک طفلی باید می‌رفت بازیگوشی و از درخت بره بالا. چرا طفلی باید همه‌اش به فکر جا کردن گاو و خروس‌ها می‌بود
چوپان دروغگو که هیچ وقت مطمئن نشدم که آیا واقعا گرگ می‌اومد و فریاد می‌زد؟
شاید گرگ پدر سوخته هربار قایم می‌شد؟
مهمان‌های ناخوانده هم که حدیث اکنونه همه است
پیر زن بیچاره از فرط بی‌کسی هر جک و جونوری را پناه می‌داد. حالا اگه یه بچه داشت. محال بود با وجود این‌همه بیماری یکی از اون‌ها را به خونه راه بده
زاغ هم که از بس خود پرست بود همیشه سرش بی کلاه می‌موند
ولی ما همیشه با روباه بد بودیم
همین‌جوری کج و کوله بزرگمون کردن دیگه

۳ نظر:

  1. pishnahad mikonam filimi be nam "The Legend of 1900" hatman bebinid, albateh agar nadideh iid,
    in film ro hamin hafteh gozashteh yeki az shabakeh hayeh iran pakhshkard,
    film digar "Deadman Society" ya hamoon Anjoman shaeran mordeh ast, barayeh taghviat rohieh o baghieh chiza didanash ra barayetan tajviz mikonam.

    پاسخحذف
  2. moteasefaneh mesleh inkeh hamin emrooz shabkeh 3 in film akhari ro pakhsh kardeh, mohem nist cd on ro gir biarid va bebinid, hatman!
    (کامن الاطبا)

    پاسخحذف
  3. فکر می‌کنم اون حاضر به مواجهه با جهان بیرون را نداشت. من باسر می‌خوام برم. فقط نمی‌دونم از کجا باید شروع کنم
    اما فراموش نکنیم که همه ما به نوعی همان 1900 بی‌هویت واقعی هستیم و جهان ما همان کشتی است که درش شکل گرفتیم و حاضر به تغییر در زوایای دیمون یا خروج از پیله تعریف شده نسل کهن نیستیم

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...