۱۳۹۱ آذر ۱۳, دوشنبه

همه‌ی توهم‌جات







تا وقتی متوجه نشیم تصویری در سر یا دل یا هر کجای عالم که داریم، توهمی بیش نیست
و دو دستی و چهارچنگولی بهش بچسبیم و نگهش داریم
همیششه اسیرش می‌مونیم و باید زهرماری زندگی کنیم که البته
همه‌ی توهم‌جات تلخ هم نیست
دختره هر روز در راه مدرسه تا پاش می‌رسه به چند ده متری بوتیک مسیر خونه، ضربان قلبش تند می‌شه و ناگزیر می‌ره اون دست خیابون تا از کنار بوتیک نگذره. شاگرد بوتیکی به پهلوی رفیقش می‌زنه و می‌گه:
دیدی؟ باز رفت اون دست. لاکردار می‌ترسه تو چشام نیگا کنه. ای خدا قسمت کن مام دوماد حاجی  بشیم
اینم توهمی‌ست شیرین با تهی تلخ
منظور از این همه سکینه و کبری این‌که:
صدای اذان از مسجد محل پیچید و انگار رادارش گشت و منو جست صاف اومد نشست روی دوشم
چه‌قدر دلم برای نماز خوندن تنگ شده
برای ذوق انتظار شنیدن صدای موذن و رفتن به سوی قبله
و از جایی که نمی‌تونم این توهم کوفتی رو که تا می‌رم سراغ نماز یه شری بلند می‌شه رو از روی ذهن لاکردار بردارم
و صاف سر از محله‌ی بد ابلیس در می‌آرم 
ترجیح می‌دم نماز نخونم
حالا همین هم که از صبح تا شوم تو گوشش  مثل هاچ وز وز می‌کنم کافی‌ست
خیلی هم لازم نیست نماز بخونم وقتی،  قدرت کنترل ذهن وممانعت از ایجاد نیروی شدنش را ندارم
ذهنی سرشار از ژن ایوب، ژنی که مدام بهم تلقین می ده که:
  بابا کار درست
مومن
باخدا
چادرش رو..... اوه چه نوری ازش می‌تابه!!!
بابا، مومن خفن
 انسان کامل و ...........
 بشین تا بلایای زمینی وآسمانی برای امتحان بهت یورش بیاره
 نه که کارت خیلی درسته آماده شو برای پیغمبری
ها همینه دیگه
ایوبم چون می‌دونست اولاد ابراهیمه و منتظر بود خدا برای نبوتش ازش امتحان بگیره
هی منتظر موند، هی بلا آمد
هی گفت شکر و منتظر نشست خدا این مهر نبوت رو روی شونه‌اش کار سازی کنه
بره به رسالتش برسه
ولی خب شدت نزول بلایا مجال  رسیدگی به امور مومنان نمی‌داد
یه دفعه از خودش نپرسید : بابا پس کی قراره تو به نبوتت برسی؟ اون ته مه‌های داستان یهو داغ کرد و نعره کشید
بسه
از اون به بعد چرخه گشت و مدارش به عکس شد
هر چه گرفته بود را پس داد
چون خدا هم همین رو می‌خواست 
باور خودش و دست کشیدن از هر نوع خواست

خلاصه که نمی‌تونم نگم : چه‌قدر برای وضو گرفتن و نماز خوندن دلم تنگ شده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...