آیشنبه آی شنبه
سلام به همه روزهای هفته علیالخصوص به شنبه که میراث دار نکردههای پشت سر بوده همیشه
یعنی نمیدونم حکمتش چی بود که موتور ذهنم همیشه بنده شنبه بود
درسهای نخواند، تکالیف انجام نشده
سر بزرگیها برای حضرت والده و ..... تمام به شنبه حوالت میشد
به عبارتی کار رابنداز خوبی برای ذهن بچهسالم بود
هر بار که خانم والده خشمگین میشد
به سرعت برق و باد از صفحه روزگار حذف میشدم و در آن ساعات پنهانی که معمولا در گلخانهی بزرگ خونه سپری میشد
به اعداد 124 هزار پیغمبر به خودم و خدا قول میدادم:
بذار از شنبه
جمعه میرم حموم و موهام رو میبافم و از شنبه درس میخونم
که البته همیشه موهای بلندم به یمن خانم والده بافته بود. اما اینکه عهد میکردم خودم موهایم را ببافم هم حتما از اقدامات نکرده بود که قول میدادم انجانش بدم
تا سالهای بسیار که ارتباط تنگاتنگ موی بافته را با درس نمیفهمیدم
تا همین اواخر یعنی پانصد یا چهار صد سال پیش بود که فهمیدم
دختری با موی بافته و درس خوان الگوی مورد علاقه حضرت والده بود و من همیشه از این الگو در حال فرار
در نتیجه هیچ موقع نه درس خوان شدم و نه
دختری با دوگیس بافته و خجالتی
با عرض شرمندگی از حضرت خانم والده
این هفته را به نیت شادی و سرور در هر روز هفته آغاز میکنم
که زندگی بر مدار قصد ما میگردد
شنبههاتان رنگین کمانی ولی مانا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر