
ضربی که روی کانال کولر گرفته و بهتدریج خواب آور میشه
پنجره به برخورد باران با نایلون سرپوش سبزیجات نگاه میکنه و من
سردم میشود
لرزشی ملس
ای همچی خوشآیند
عطر چای داغ تازه دم از بخار دیواره بالا میآد و خودش رو میرسونه بهتو و میره
یه حس خوبه
یعنی با این اسباب ساده به سادگی هیپنوتیزم میشم
بخاری کنار اتاق باشه ، صدای سوت کتری روی بخاری
قطرات باران
و چای تازه دم
اگر یه نموره موسیقی خوب هم آهسته بخونه
جادویی تر، مثلا: فریدالاطرش یا بنان
این ترکیب حتا با افزودن شومینه خراب میشه
باهاش آسایش ندارم
ذهنم مدام درگیر جرقهها و جابهجایی هیزمهاست
یا حتا با کرسی
کرسی هر جای دنیا که باشه خوابت میکنه و دوستش ندارم
یه حال نموره، بهجا و بهاندازه
اندازهی شادیهای من این
به قدر توقفی کوتاه و ....؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر