میگمهاااا.... یه ذره اوضاع مشکوک نیست؟
یادمه بچه که بودیم شب یلدا منتظر مینشستیم تا برف بیاد
یعنی بهطور معمول روز اول دی همهجا سپید پوش بود
این سال ها که اوزون سوراخ شد و .... اینا به یاد ندارم در آذر ماه برفی اومده باشه
و وقتی با این صحنه غافلگیر میشی
چارهای نداری جز به اینکه بیفتی به یاد تقویم مایایی
میگم ها
ما که باور نداریم قراره خبری بشه
اما اگر شد چی؟
با این حساب از تمام نعماتی که در این زندگی کوتاه بهرهمند بودم
از تمام عشق هایی که آزمودم
از محبتهای بسیار که گرفتم
از اینکه شانس تجربهی زمین را بین این همه سیارهی بی حیات داشتم
از تجربهی چهار فصل زیبا
از همه آنچه در این زندگی داشتم و قدرشان را دانسته یا ندانستم
سپاسگذارم
از همه شمایی که این سالها کنارم بودید و جوهر قلم
بیحد قدردانم
و اگر کسی را رنجاندم شرمسار
اگر زیاد یا کم بودم
اگر بودم یا نبودم
اگر نقطهی سیاهی بر خاطرات کسی افزودم
اگر درست یا که غلط بودم ...... از همگی عذر خواهم
اگرهم عمری بود که با هم به انتظار نظارهی بهار مینشینیم
اگر هم نه که درود بر انسان خدایان
تجربهی کوتاه ولی سختی بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر