بچگی ما فریزر نبود و همهچیز تازه به تازه خریداری میشد
از جمله گوشت که یادمه وسط نایلون و بعد هم میان روزنامه تحویل مشتری میشد
و منکه از اون زیر دست خانم والده شاهد پرداخت پول و به فکر کباب ماهیتابهای بودم
مواقعی که گوشت چرخکرده در این حجم خریده میشد، خبر از سور چرانی و بوی کباب میداد
و وای اگر قصد به کباب ماهیتابهای بود، که البته اون زمان بهش میگفتن:
کباب دوری
دیگه من مثل گربه دزده پشت دیوار آشپزخونه رفت و آمدهای مادر را رصد میکردم
تا بین اونها بتونم هول هولی نونم رو در آب گوشت داخل کباب در حال پخت بزنم
حالا اگر همون گوشت رو مثل آدم می ذاشتن جلوم دوست نداشتم
مثل همین حالا که مثل بچگی دو سه لقمهای هول هولی خوردم به نیت سوختن زبانم قربتا اله الله
مثل نون زیر کبابی که لذیذتر از کباب است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر