۱۳۹۱ آذر ۲۵, شنبه

یه توک پا تا مطبخ





یه چی بود قدیما می‌گفتن: یک سال بخور نون و تره، صد سال بخور نون و کره
واقعا که طلا بگیرن دهان پیشی‌نیان را
یعنی یه چیزایی پیش می‌آد که تو نه تنها در یک نقطه که،  
کل وجودت به سوزش می‌افته و نتونی از شرش خلاص بشی
حکایت من و این ضرب و المثل بالاست
امروز ، روز گذشته‌های دوره‌. حواست هست؟
شاید بین دو زمانی از خواب بیدار شدم؟
اون قدیما من جن بودم مدرسه بسم الله. 
یعنی از هیچ چیز زوری خوشم نمی‌آد. 
در راس امور مدرسه رفتن، در یک کلاس و یک ردیف و یک میز نشستن
مثل بقیه لباس پوشیدن و ساعت زدن. دروغ چرا ؟ تا قبر آ... هنوز هم جایی کارت نزدم جر همان ایام
از هرقانون و تعریف پیش ساخته بیزار؛ قدوم مبارکم را به این جهان فرود آوردم
حالا هم چشمم چهارتا تاوانش می‌دم
می‌گی نه؟
 همین حالا کشفی کردم که تا ابد به پشت دست خواهم زد
بهت می‌گم. بذار یه توک پا تا مطبخ برم و با یک لیوان چای تازه دم احمد عطری برگردم 
عرض خواهم کرد
تا من می‌آم یه نگاه به این چهره‌ی ماتم گرفته‌ام بنداز داره همین ها رو تعریف می‌کنه
الان برمی‌گردم




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...