۱۳۹۲ اسفند ۱۰, شنبه

طراحی




دو روزه مفت مفت می‌خورم
راست راست راه می‌رم
شق‌القمر نمی‌کنم
بعد از ظهر بعد از پیچ هال به مطبخ یقه خودم رو گرفتم که:
الان مثلن داری کجا می‌ری؟
 قراره چه کنی؟
خودش رو از زیر دستم کشید بیرون و با خونسردی پاسخ داد:
- نمی‌بینی دارم کار می‌کنم؟
راه می‌رم و در ذهنم طرح خام دو بوم سپیدی که گوشه‌ی کارگاه زل زدن بهم رو، می‌پزم.
 خب راست می‌گه!
این ذهن تخیلی باید کلی برای خودش پرسه گردی کنه
تا روی کار بنشینه؟
- خب
آفرین .
 ادامه بده. 
به کارت برس
چای خواستی خبرم کن
به من چه کارم آخره زنگ تفریحه؟
در روز آفرینش دست من بود؟ 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...