۱۳۹۲ اسفند ۲۴, شنبه

کمی گرم تر



اين‌همه پشتكار و بگیر و ببند
 آخرش مي‌شه اين
اين يكي از اون كارهاي جاودانه‌ي منه
جاودانه به قدمت زمان
هيچ كاري در كل زندگي من اين همه طول نكشيده
مگر شناسايي خودم که هنوز تهش پیدا نیست
سال 75 اتود اين كار را زدم و تا مرحله‌ي آستر رنگ هم رفتم
بعد كار مجسمه‌هاي چلك اومد وسط و درگير كار اون‌جا و بعد هم تصادف و تا الان
مي‌شه هفده سال
بيست هشتم اسفند سالروز ميلاد حضرت والده بانوست
از اول هم اين كار به نيت يك روز مادري رسم شده بود
منتهي رسيد به حالا و كارگاه داير 
امروز بعد از سه چهار روز غش و ضعف تمام شد
از بخت بلند يك كار ميوه‌ي قديمي هم داشتم همين سايز
بوم كهنه درآمد و اين رفت به جاش
گو اين‌كه كوچيك همين كار رو همان سال‌ها كشيدم كه خيلي بهتر از اين شد
شايد مال اينه كه با كار كوچيك بيشتر حال مي‌كنم تا ابعاد بزرگ
خلاصه كه با تاخيري اندك
مامي جان، تولدت مبارك
زاویه دوربین خوب نیست و زیادی به سپیدی می‌زنه
شما کمی گرم تر نگاهش کن



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...