عصری زینت خانوم وسط پاک کردن شیشههای رو به مهتابی از دهنش پرید که:
- از قرار زیر سر مش ولی بلند شده و اینطور که ملیحه تاج واگو کرد: « مشدی چند شبه وقت خواب اسم یکی دیگه رو صدا میزنه »
بیچاره ملیحه تاج خانوم عمری پا سوز مشدی وبچههاش شده که آقا سر پیری هوس زن جوون بکنه. یکی یه آینه بده دستش بلکه یادش بیاد به ریش سفیدش.
معترضانه پریدم که:
مشدی هم برای همین نظر به دلبر جوانتر کرده
تا وقتی ملیجه تاج خانوم برابرش نشسته، خودش را هم همانقدر پیر میبینه
ولی جای ملی که بدی به پری
مشدی هم پسر نوجوان میشه
چون منظر دیدش زیبا و جوان است
و بیرحمانه میشه گفت:
به عنوان انسانی که حق زندگی داره اونم فقط یکبار، چرا که نه؟
چیه؟
بوی پستی میده؟
زندگی زشت تر از اونیست که باورش کردیم
من اگر مرد بود، خدا یکی
زن یکی یکی
که امکان نداره بشه تحملشون کرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر