۱۳۹۳ فروردین ۷, پنجشنبه

تاج گذاری




مشاهدین الکرام
خب
این من
استاد و خالق انواع پندار نیک و مثبت
آره 
همه‌اش توجیح کردم تا خودم رو نجات بدم
از هر سوژه داستان بافتم تا کمتر حرص بخورم یا کمتر از خودم توقع کنم
اما
حالا چی شده؟
می‌خوای برای تک تک هر چه در ذهنم می‌گذره مویه کنم؟
موهام رو بکنم؟
خودم رو بزنم و زاری برای منه بی‌چاره کنم؟
حالا کی گفته روش نگرش من از باب توجیح، پس به درد نخوره
به درد خودم که می‌خوره؟
خودم رو که آروم می‌کنه؟
حالا من از حالا تا ابدیت در زجر و عذاب باشم، تو بهم جایزه می‌دی
یا کائنات؟
یا جامعه؟
سنن؟
مذهب؟
طریقت؟
شریعت؟
یا که تاج سرم می‌زنن؟
شما ها از هر حال من با خبر
بخواهید هم می‌تونید برای من یا هر کسی کاری بکنید؟
هرگز
فقط ما به ما می‌تونه مرحم بذاره
من از من به من
منی که می‌دونم چرا ....؟ یا می‌فهمم ، همینی که هست و بیش از آنی که در تلاش می‌کنم
کاری ازم ساخته نیست
بهترین کار همینه کا چهره‌ی سپید حدوث را ببینم
چه حاجت به ماتم؟
همین‌طوری هم خیلی چیزها رو نداریم
بذار با چیزهایی که داریم
زندگی کنیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...