هییییییییییییس
هیچی نگو، پسره، یه چیزی بهت میگه
هیس، پسره یهو میبینی تو روت وایمیسته.
خب غرور داره، پسره، تو خانم باش هیچی نگو
خب یکی نبود به این خانم والدهها بگه: خب، غلط میکنه این زپرتی تو روی من، بزرگترش بایسته
خیلی بیجا میکنه توی کارهای من دخالت میکنه و نظر میده
اصلا کی گفته این شاخ شمشاد دو برابر ارث ببره؟ بیفته گوشة خونة بیمصرف و بیعار؟
از وقتی قدم رسید به رف، یه چارد دوختن برام که ادای بیبیجهان را در بیارم
نهکه دخترش خیلی محجبه و خانوم بود؟ من بودم بودم معطل. به خودمون آمدیم دیدیم یه عروسک بغل گرفتیم و پیشته پیشته میکنیم
یه اسباب سماور و دیگ و قابلمه مسی هم بیبی از شاهعبدالعظیم هم خرید تا مشق حمالی کنم
او که برادر بود و قرار بود همیشه ازش بترسیم که نکنه تو رومون بایسته
باقی هم که موجودات مقدسی که باید نظر لطفشون برای کنیزی و تو سری خوری منو بگیره
در شهر هم که موجود پست و حقیری بهنام زن بودم و ............. الی آخر
ببین بین اینهمه دیکته، یکی بهم نگفت:
عزیزم تو آمدی تا روح خدا را در زمین تجربه کنی
عزیزم خدا میخواد در وجود تو عشق را تجربه و درک کنه. آخه مگه میشه خدای درون مردها از خدای درون من تفاوت داشته باشه؟
لابد دوز مال اونها بالاتر و مال من پست تر بوده؟
کسی نگفت، تو جهانی یکتا، بینظیر و خارقالعادهای، نسخهای از عالم اکبر و اصغر
یکی نگفت: تو زن هستی. با قدرت فرازمینی چند برابر مرد
خیلی چیزها نگفتن چون ما را از بچگی برای اسارت و بهره وری مردانه تولید میکنند
از قرار که حکایتش اینه
الان هم که هرچی جون میکنیم عشق رو تجربه کنیم، با مشتی برده دار مواجه میشی که اومدن سروری به تو را تجربه کنند
دختران حوا میگن:
مرد را باید زبون گرفت. باید مثل مادر بهش رسیدگی کرد. مردا مثل بچهها میمونند ، باید بازیچهشون بشی
برای مرد باید در خونه کدبانویی قابل « کنیز زر خرید » در بستر « فاحشه » و ......... خب خیلی غلط کردن
پس ما چی؟ زن چی؟ مظهر عرش و خلقت و خدایگونگی چی؟
چرا نگفتن تو ایزد بانویی؟
نگفتن حتا بیمرد هم میتونی خود انگیخته مثل خیلیها بچه دار بشی
مثل، مریم، مادر زرتشت.... یا زنهای دیگری که در اسطورههای باستانی و ایرانی آمده
خلاصه که معنای زن را پیچوندن و کردن توی قوطی در جهت ارضای مرد
هیچی نگو، پسره، یه چیزی بهت میگه
هیس، پسره یهو میبینی تو روت وایمیسته.
خب غرور داره، پسره، تو خانم باش هیچی نگو
خب یکی نبود به این خانم والدهها بگه: خب، غلط میکنه این زپرتی تو روی من، بزرگترش بایسته
خیلی بیجا میکنه توی کارهای من دخالت میکنه و نظر میده
اصلا کی گفته این شاخ شمشاد دو برابر ارث ببره؟ بیفته گوشة خونة بیمصرف و بیعار؟
از وقتی قدم رسید به رف، یه چارد دوختن برام که ادای بیبیجهان را در بیارم
نهکه دخترش خیلی محجبه و خانوم بود؟ من بودم بودم معطل. به خودمون آمدیم دیدیم یه عروسک بغل گرفتیم و پیشته پیشته میکنیم
یه اسباب سماور و دیگ و قابلمه مسی هم بیبی از شاهعبدالعظیم هم خرید تا مشق حمالی کنم
او که برادر بود و قرار بود همیشه ازش بترسیم که نکنه تو رومون بایسته
باقی هم که موجودات مقدسی که باید نظر لطفشون برای کنیزی و تو سری خوری منو بگیره
در شهر هم که موجود پست و حقیری بهنام زن بودم و ............. الی آخر
ببین بین اینهمه دیکته، یکی بهم نگفت:
عزیزم تو آمدی تا روح خدا را در زمین تجربه کنی
عزیزم خدا میخواد در وجود تو عشق را تجربه و درک کنه. آخه مگه میشه خدای درون مردها از خدای درون من تفاوت داشته باشه؟
لابد دوز مال اونها بالاتر و مال من پست تر بوده؟
کسی نگفت، تو جهانی یکتا، بینظیر و خارقالعادهای، نسخهای از عالم اکبر و اصغر
یکی نگفت: تو زن هستی. با قدرت فرازمینی چند برابر مرد
خیلی چیزها نگفتن چون ما را از بچگی برای اسارت و بهره وری مردانه تولید میکنند
از قرار که حکایتش اینه
الان هم که هرچی جون میکنیم عشق رو تجربه کنیم، با مشتی برده دار مواجه میشی که اومدن سروری به تو را تجربه کنند
دختران حوا میگن:
مرد را باید زبون گرفت. باید مثل مادر بهش رسیدگی کرد. مردا مثل بچهها میمونند ، باید بازیچهشون بشی
برای مرد باید در خونه کدبانویی قابل « کنیز زر خرید » در بستر « فاحشه » و ......... خب خیلی غلط کردن
پس ما چی؟ زن چی؟ مظهر عرش و خلقت و خدایگونگی چی؟
چرا نگفتن تو ایزد بانویی؟
نگفتن حتا بیمرد هم میتونی خود انگیخته مثل خیلیها بچه دار بشی
مثل، مریم، مادر زرتشت.... یا زنهای دیگری که در اسطورههای باستانی و ایرانی آمده
خلاصه که معنای زن را پیچوندن و کردن توی قوطی در جهت ارضای مرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر