دیشب لب، یارم رو تو خواب ماچ مالی کردم، هی خوشحالی کردم
دنیا زتو سیرم، در دامت اسیرم، بگذار که بمیرم دنیا، دنیا
کلنگ از آسمان افتاد و نشکست، وگرنه ما کجا و بیوفایی؟
خدام که با عاشقیت نرو نیست
ما خودمان یه همشهری داشتیم توی غیاثآباد، که میگفت
بودن یا نبودن، مسئله این است. وگرنه آب مردم غیاث آباد از شور هم شورتر بشه، تن به این بیناموسیها نمیدن
خاطرخواتم که اکابری، ختم اقدس اقدس گرفته
آدم عذب دکمهاش میافته، شب خوابش نمیبره. وقتی هم برد؛ جخت باهاس صبح نزده بره خزینه، غسل
بهقول شیخ اجل:
گل پری جون، بله
مش حسن
کجایی که ببینی گاوت رو کشتن؟
تهرون، تهرون که میگن همینه؟
بده در راه خدا
مومنت، مومنت.
در جنگ چالدوران بود یا جنگ ممسنی که به این کلنل لیاخوف روسی میگفت
بیا که از دوریت رسیده جان به لبم مریم جان. یار خوشکلم مریم جان
ببین میشه تا صبح اراجیف نوشت. تا حالا فکر کردی اگه خودت رو به دیوونگی بزنی چی میشه؟
من امشب خیلی فکر کردم.
با دیدن آقای پسیانی در نقش شایسته. درست وقتی که از خودم میپرسیدم، واقعا دیوونه شده؟
به جوابم رسیدم. کافیه وا بدی. فیوز بپرونی یا سیم بوکسور پاره کنی. کافیه وا بدی
از هر چی که هستی ، اسم، لقب، موقعیت، هرچه که داری را به قیمت فراموشی و سه تلاق وجدان وا بدی
فکر کنم همینطوری میشه. مثل وقتایی که برق خیلی قوی میشه و بعد میره
انقدر به مغز و روحت فشار میآد که نخوای چیزی بمونی که هستی. دلت بخواد جلد و قالب و تهی کنی و ببینی جستی، از هرخطا و هر بلا رستی
فکر کنم بشه. ولی راهکاریست برای بعضیها. راه فراری و نجاتی از خود. خدا نخواد هیچکس این لحظه ها را درک کنه
.
.
راستی من میدونم تلاق با ط نوشته میشه. با حروف عربی مجادله دارم. ازم غلط فارسی عربی نگیرید لطفا
دنیا زتو سیرم، در دامت اسیرم، بگذار که بمیرم دنیا، دنیا
کلنگ از آسمان افتاد و نشکست، وگرنه ما کجا و بیوفایی؟
خدام که با عاشقیت نرو نیست
ما خودمان یه همشهری داشتیم توی غیاثآباد، که میگفت
بودن یا نبودن، مسئله این است. وگرنه آب مردم غیاث آباد از شور هم شورتر بشه، تن به این بیناموسیها نمیدن
خاطرخواتم که اکابری، ختم اقدس اقدس گرفته
آدم عذب دکمهاش میافته، شب خوابش نمیبره. وقتی هم برد؛ جخت باهاس صبح نزده بره خزینه، غسل
بهقول شیخ اجل:
گل پری جون، بله
مش حسن
کجایی که ببینی گاوت رو کشتن؟
تهرون، تهرون که میگن همینه؟
بده در راه خدا
مومنت، مومنت.
در جنگ چالدوران بود یا جنگ ممسنی که به این کلنل لیاخوف روسی میگفت
بیا که از دوریت رسیده جان به لبم مریم جان. یار خوشکلم مریم جان
ببین میشه تا صبح اراجیف نوشت. تا حالا فکر کردی اگه خودت رو به دیوونگی بزنی چی میشه؟
من امشب خیلی فکر کردم.
با دیدن آقای پسیانی در نقش شایسته. درست وقتی که از خودم میپرسیدم، واقعا دیوونه شده؟
به جوابم رسیدم. کافیه وا بدی. فیوز بپرونی یا سیم بوکسور پاره کنی. کافیه وا بدی
از هر چی که هستی ، اسم، لقب، موقعیت، هرچه که داری را به قیمت فراموشی و سه تلاق وجدان وا بدی
فکر کنم همینطوری میشه. مثل وقتایی که برق خیلی قوی میشه و بعد میره
انقدر به مغز و روحت فشار میآد که نخوای چیزی بمونی که هستی. دلت بخواد جلد و قالب و تهی کنی و ببینی جستی، از هرخطا و هر بلا رستی
فکر کنم بشه. ولی راهکاریست برای بعضیها. راه فراری و نجاتی از خود. خدا نخواد هیچکس این لحظه ها را درک کنه
.
.
راستی من میدونم تلاق با ط نوشته میشه. با حروف عربی مجادله دارم. ازم غلط فارسی عربی نگیرید لطفا
kheili bahal bood, collection lahazat nabe o nostalgico jam kardi neveshti; ajab hazzi bordam , makhsosan az ghesmate sotedelanesh;
پاسخحذفmordam az khandeh" khasegaretam ke akaberi; .."....
مرسی
پاسخحذفهمشهری
قربونت
آخ گفتی که اگر بشه زد زیر همه چیز کوبید بر طبل جنون
پاسخحذفکه آن هم عالمی دارد
اصلا گاهی لازمه همکلاسی
وگرنه می پکه آدم
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
پاسخحذفتو چطور؟