۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

جمعه با گل‌های تازه


بچگی بود عذاب شنیدن برنامه‌های گلها. از هر رقم، گل‌های تازه، رنگارنگ و یا گل‌های خالی
به هر حال که پای یه گلی در میون بود
شاید برای همین هم جمعه‌ها معطر بود؟ پدر عاشق ایرج، بنان، خانم الهه و غانم
حتا عروسی یکی از خواهرام هم یادمه جز بانو مهستی خانم الهه هم دعوت بود. فکر کن وسط عروسی و الهه؟
به هر حال حاکم پدر بود و پدر
حالام ما دربه‌در همان زمان و همان حاکمیت به گل‌ها روی آوردیم
تا می‌تونستم از سایت عاشقانه که لوگوش اون زیر هست هر چه برنامة گل‌ها و گلچین هفته بود، دانلود کردم فقط بخاطر مراسم صبح جمعه
خانم روشنک نمه دکلمه می‌کنه، من می‌نویسم، در تنهایی یاس آوری با همه سعی و توانم می‌خوام جمعه را از سیاهی به سفید بکشونم
خدایا نمی‌شد من همین‌طور بچه به دنیا می‌موندمو حتا حاضرم عقب ماندة ذهنی بودم که هرگز عقلش رشد نمی‌کنه
که دنبال سایه پدر بگرده، دنبال بچة تخم سگ بگرده، دنبال خودش بگرده، دنبال لذت مفهوم زندگی و در جستجوی محبت بین، سیم‌های پیانوی استاد بزرگ جواد معروفی گم بشه
شاید اگر عمری باقی بود، یه روزم دنبال حالا بگردم؟
من‌که سراسر آرزوهای به دل مانده ماندم
خدایا این جمعه‌های عمر ما را سبز کن
آبی کن
بهشتی کن
خدایی کن
ولی این وحشت از نداشته‌ها و نکرده‌ها را از ما بگیر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...