۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

محبوب شب بی‌عاشقان




حالا من، نه.
اصلا ، من هیچی
شما به‌جای من.
هر شب در فراق عشق بسوز و در این بی‌علتی عطر محبوب شب
چنان خونه‌ات را پر کنه که دلت می‌خواد از حرص این‌که چرا یکی دیگه جز تو این‌جا نیست
که تو تنهایی لذتش رو نبری.
یکی دیگه که با تو شریک بشه درک این که، محبوب شب بوی عشق می‌ده
یکی که وقتی نگاهش کردی زودی بفهمه داری از عمق شب، اوج مهر درباره محبوب شب
چه قشنگ و چه زیبا
حرف می‌زنی

من نمی‌فهمم شما چطور می‌تونی بی وجود ماها کنارت در بهشت، حالش‌رو ببری؟
نکنه موضوع کمبود جا و ایناست
بالاخره ما کمی جمع تر هم جا می‌شیم.
ولی منه مخلوق تو نمی‌تونم به تنهایی قشنگ را نگاه کنم و افسوس نخورم از این‌که
به تنهایی شاهد این همه قشنگ ولی بی‌خاصیت زندگی‌ام؟
مثل اوقاتی که دلم نمی‌آد تنهایی به یک موزیک خوب و تازه گوش بدم و از لج این‌که چرا یکی دیگه نیست، شاید بهش بگم: ببین چه می‌کنه
این تیکه‌ رو .....وای
و او هم مثل من از شنیدنش لذت ببره. در نتیجه بعضی وقتا از گوش دادنش پشیمون هم شدم
ولی اسم شما خداست
مدلت که باید خیلی بالاتر ازما بنده‌هات باشه یا نه
مهم نیست خیلی و شاید شما هم همچنان در حال رشد و آموزشی؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...