۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

دستانتان، پر مهر



سلام
سلام صبح بخیر
روز روز شما و کام کام شیرین شما
امروز با همه این‌که سگ نافرم از تخت جدا شدم، مبنا را بر زیبا دیدن گذاشتم
خب همیشه برای همین به هیچ نتیجه‌ای هم نمی‌رسم
وقتی حالم خوبه می‌رم سراغ درد و بدبختی دیگران
وقتی بدم جد می‌کنم معجزه بشه، جبرئیل بیاد و به هر جنگولک بازی که هست می‌خوام خوب باشم
درواقع همیشه چیزی را می‌خواهیم که یا مقدور نیست و یا باشه هم وقتش مال الان نیست
و آخر سر این منم که همیشه بدهکار و طلبکار از زندگی و خودم می‌مونم
نه که خودم خیلی در حد کمال رسیدم و از فرط نمو زیادی نمی‌دونم سر به کدام عرش بکشم!!!!!!! همون
انتظارمم در حد معجزات عهد عتیق و جدید پرسه می‌زنه.
نه که من تنها
اکثر دختران حوا
همه دشواری زندگی گذاشتن آرزوها و انتظارات در جاهای ناصحیح و نادرسته
یه قصه بود که اگر پری‌ها آب می‌خواستن باید نون می‌دادی
اگر نون می‌خواستن باید آب می‌دادی
این حکایت نافرم نیمی از دختران حواست
که هیچ وقت انتظارات‌شون با نیازها نزدیکی نداره و در نتیجه مثل الان من که سگ می‌شینم پشت میز و
لابد باید در طی ساعات روز بزرگترین نوبل زندگیم را هم خلق کنم؟
و شب وقت خواب کلی از خودم هم راضی باشم
این‌جاست که مجددا پای جناب جبرئیل به میون می‌آد و

زندگی من در تازیک ترین لحظات پیش از سپیده معجزه لازم می‌شه
مگر بعد از باغبونی صبح‌گاهی
کمی حالم جا بیاد و به روز زیبا برگردم
بو بکش
ببین چه عطری داره، عطر، شیرین عشق

دل‌هاتان سرشار از مهر
مهرتان لبریز
نگاه هاتان مشتاق
دست‌ها پر
عشق

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...