۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

باش یا نباش؟






انباشته از انرژی منفی و بد نابودی‌ام و متمرکز نیستم کار کنم.
در واقع از وقتی از چلک برگشتم کاری نکردم که به حساب خودم بیاد
از حساب شماها خبر ندارم
ذهنم مغشوش و مشوشه و از کار پرتم می‌کنه. نه تراپی بالکنی جواب می‌ده نه سکوت محض
باید با کسی کل بندازم، حرف بزنم و این همه آیا و چرا و اما را از ذهنم بیرون بریزم
نمی‌دونم شاید هم این وسطا به یه جوابی رسیدم
اما نگاهم چسبیده به اهرمن
به نابودی و تباهی، ویرانی، مرگ، قیامت، اصرار به قیامت و تعجیل در وقوع
وحشتزده‌ام می‌کنه
در فیلم THE MIST کاراکتر زنی بود دگم و خشکه مذهب. با رویت علائم قیامت نوبت حکومت خودش را می‌دید
و باور اطلاعات و در نتیجه دیو درونش نعره می‌کشید، قربانی و خون می‌خواست.
از خودم دور می‌شم، دور و دور تر .
بالا و بالاتر
همان‌جا که زمین یک گرد، کوچک می‌شود و تو در آن جایی برای دیدن حتا خودت نمی‌یابی
بعد احساس می‌کنی، داره می‌ترکه.
از این همه خواست مرگ و پایان، انسان
انسانی که آغازش به ارادةاو بود و پایانش مگر به ارادة او ممکن نمی‌باشد
ولی این تصور که ما معنای زندگی را به مرگ و خشم و نفرت می‌کشانیم زجر آور است و مایة حیرت
این همه تلاش برای پایان، آغازی که او اراده کرد
ما پیرو اوییم یا اهرمن؟
اویی که روزی به هستی گفت: کن فیکون؟ " موجود باش "
ما باشندگانیم یا نفرت اهریمن، یا مخلوق تاریکی؟





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...