۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

عادت نکنیم




از این بدتر نیست که شکل عادت‌ها بشیم
فکر کن مثل یک آدم ماشینی از روی ساعت و برنامه از صبح تا شب زندگی می‌کنیم
عادت یعنی رسوب زدن و یک‌جا گیر افتادن
عادت یعنی پذیرش پیری
چون درجوانی به چیزی عادت نداریم،
از روی برنامه‌های حسی و عقلی‌مون پیش میریم
گو این‌که عقلی هم نداریم ...
همان اندازه که داریم ، عقل اندازة جوانی
از خودم بیزار می‌شم
اگر بنا باشه از رو عادت بیام و بگم سلام
یا اصلا به چه مناسبت تا چشم بازمی‌کنم باید کامپیوتر هم روشن بشه؟
ارتباط؟
خبر؟
فرار از صبح‌گویی های ذهنم؟


خوبی؟

من نه
یعنی مالی نیستم، بد هم نیستم
دلم عشق می‌خواد، بی‌انگیزه شدم
بی ریا و صادقانه





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...