وقت خستگی که کلی انرژی مصرف شده مود هم افت شدید داره
مثل احوال وقتی از ادارة تدوین برگشتم
دیدم اوه ه ه چه همه ننه من غریبم برای خودم راه انداختم از صبح
با این که روی خط معجزه نفس میکشم تا وقت گیر میآرم یک فنجون قهوة تلخ میخورم به یاد منه بیچاره
خب حالا که جمع شدیم گفتیم بگیم
ما خوبیم
شما هم خوب باشید و زندگی همین که سبز و زیبا و جاریست
یعنی خوبه
همینکه در این هستی پهناور شانس تجربه در زمین به ما روی آورده
زمینی که بهار داره تابستون و پاییز و زمستونش حرف نداره
من انقدر زبونم درازه و از همه چی شاکی و لوس بازی و اینا
وای خسته شدم از حمل خودم در آینةبرابر
یه کم باید بشینم روی زمین و لمسش کنم
لمس خاک. ایجاد ارتباط با روح زمین
حتما خوب میشم
فعلا میشه از باغبونی برای خوش اخلاقتر شدنم استفاده کنم
میرم و خانم که شدم برمیگردم
شما ها هم جان من با من پنچر نشید
بالاخره این روزای تلخ شما دستدراز کنید تا من بلند بشم
میشه؟
فعلا برم خاک بازی و برگردم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر