یاقوت زنی که به قدر نیم عمرمن سراپا سرخ پوش ساکن میدان نامرادیها بود
میدان تاریخ و دلاوریها، فردوسی
از بچگی اینطور شنیدم:
یکی سر قرار کاشته اش
عشقش با او قرار میگذاره وبا دیگری ازدواج میکنه
دیگری که میگفت:
یاقوت عاشق رهی معیری بوده
اما یاقوت هر که و عاشق هر کسی که بوده برای من امروز از پیش بیشتر سمبل عشقهای اسطوره ای شد
یادگار عهد شباب
فایل زیر مصاحبة رادیو با یاقوت است
و همچنان سعی بر در پردهداری و کتمان راز، محبوب دارد
یاقوت که افسانه شد و روزی هم
دیگر نبود و
کسی نفهمید یاقوت رفت
به این می گن عشق
گزارشگر سوال میکنه، میگن عاشق بودی
میگه، نه
می تونست یکباره راز سر به مهر را برملا کنه و آبروی عشق را بر باد سپارد
اما او که پاسدار حرم عشق است
سکوت میکنه
میخنده
همه
ما را به سخره جهل، انسانی میگیره
کی می تونه بفهمه چه بر یاقوت گذشته؟
یا چه عشقی در دلش خانه داشته؟
حتا ما را لایق دانستن عشق بزرگش ندانست
و چه خوب فهمید که بشر امروز عشق را نشناسد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر