شکر بالاخره از شر این گوگل ریدر خلاص شدم
نمیشه انگشت به بینی نزدیک ببری و همه ببینند
ماییم و یک دلخوشی در اینجا گفتن که داشتیم کم کمک به سمت لالی میرفتیم
وبلاگهای بلاگر یا بهتره بگیم همان گوگل هر لحظه بالا میره و همه میتوانند
پست ها را بخوانند
اگر بنا باشه اینجا هم زیر نظر باشم ، بفرمایید به خانة خانم والده برگشتم و حق حیات ندارم
از این بدتر نمیشد و قلمم به سوی کوری میرفت
هر چه می خواستم بنویسم به یاد ارشادیون میافتادم و کسانی که بیوقفه پست ها را میخوانند
اگه بنا باشه همهجای دنیا زیر نظر باشم اصلا نه این دنیا و نه زندگیش را نمی خوایم
از بچگی که زیر نظر شما بودیم و کاری نداشتی جز خط زدن تکالیف و نوشتن اسمم در بد و خوب
مام که ذاتا هر چه میگیم و اندیشه میکنیم به ذم برخی مورد داره
بهتر نیست نون و ماست خودم را بخورم
همه پستها را نخوانند
اما هر موقع دلم خواست چیزی که سینه را سنگین میکنه، بگم اینجا
حالا که تونستیم با شما به تعادل برسیم
باید نگران نکیر و منکر ریدر و گودر باشیم
سلام آزادی که چه پر بهایی تو
اگر یه روز از این دیار هجرت کنم، فقط باب گفتن خواهد بود نه بودن در نقاط مختلف جغرافیایی انسانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر