۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

fuull moon




خوابم نمی‌بره
آخه اینم شد زندگی
هر شب با دارو خوابیدن و رویا ندیدن؟
انسان همین‌طوری‌ها به موجودی خنثی بدل شد نه؟
الان روی یک فقره زاناکس، نیم سوارم و خوابم نمی‌بره
تا بخوابیم
شده شش صبح و کفتر لاتای محل راه می‌افتن به زورگیری
خب اینم شد زندگی
میخوای تعادل روانی آدم هم بهم نخوره؟

هر چی هست به قول گلی زیر سر شیشه خورده‌های این ماه

نه که فکر کنی از سر حزن دارم خل می‌شم


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...