۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

نظر شما چیه؟




یه فکر ناب
نمی‌دونم چه‌قدر دیگه کار شهرداری بازی دارم؟
اما دارم اسباب کشی می‌کنم
نه می‌خوام اسباب کشی کنم. به چلک
می‌خوام یک سال به خودم زمان بدم. به روحم، جسمم، اندیشه‌ام، نگاهم، گوشم، انرژی‌ها و احساس‌م
خیلی فکر خوبی‌ست. می‌تونم یک خانم هم بیارم اون‌جا که هم تنها نباشم و هم کارهای خونه رو بکنه
هم من تهران نباشم و هم اون‌جا سر فرصت کار کنم
هر کار دلم خواست
باغبانی. سیفی جات بکارم. پشت خونه کنار استخر پشت همین چراغ کارگاه علم کنم ، یه کارگاه جنگلی.
مثل اتاق کار دکتر ارنست
با چوب و شاخه و برگ برای یک سقف. یه میز و باقی داستان
حتا می‌تونم صبح‌ها نقاشی کنم
نه. فعلا این یکی در گزینه‌هام نیست
می‌خوام برم اون‌جا و به خودم بگم:
ببین این گوی و این میدان. اومدی که دیگه برای خودت زندگی کنی. ببینم چه غلطی می‌کنی؟
هی گفتی: اه از این تهران. اگه یه جای باحال بودم، می دونستم چطوری زندگی کنم
حالا اینم جای باحال.
از فکرش صبح تا حالا قند تو دلم آب می‌شه. نظر شما چیه؟
وقتی اون‌جا هستم، آدم خوش‌اخلاق تر و بهتری نیستم؟



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...