۱۳۸۵ مهر ۲۷, پنجشنبه

شمس


عاشقاني كه با خبر مي‌رند..............پيش معشوق چون شكر مي‌رند

از الست آب زندگي خوردند ...............لاجرم شيوه‌ي دگر مي‌رند
چونك در عاشقي حشر كردند...........ني چو اين مردم حشر مي‌رند
از فرشته گذشته اند بلطف .............دور از ايشان كه‌چون بشرمي‌رند
تو گمان مي‌بري كه شيران نيز
.......چون سگان از برون در مي‌رند
بدود شاه جان به استقبال ..............چونكه عشاق در سفر مي‌رند
همه روشن شوند چون خورشيد .....چونك در پاي آن قمر مي‌رند
عاشقاني كه جان يكدگرند ..............همه در عشق همدگر مي‌رند
همه را آب عشق بر جگر است .......همه آيند و در جگر مي‌رند
همه هستند همچو دُر يتيم .............نه بر مادر و پدر مي‌رند
عاشقان جانب فلك پرند ................منكران در تك سقر مي‌رند
عاشقان چشم غيب بگشايند.......... باقيان جمله كورو كرمي‌رند
وانك شبها نخفته‌اند زبيم .............جمله بي‌خوف وبي‌‌خطرمي‌رند
وانك اينجا علف پرست بدند..........گاو بودندو هم‌چو خر مي‌رند
وانك امروز آن نظر جستند...........شاد و خندان در آن نظر مي‌رند
شاهشان بر كنار لطف نهد ...........ني چنين خوار و محتضر مي‌رند
وانك اخلاق مصطفي جويند ..........چون ابو بكر و چون عمر مي‌رند
دور از ايشان فنا و مرگ ليك........ اين به تقدير گفتم ار مي‌رند

۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...