۱۳۸۵ مهر ۲۱, جمعه

مرگ یا آزادی

برای آدم‌های خاص یا انسان کامل که به چرایی و چه‌گونگی تجربه‌ی زمینی‌اش رسیده باشه
مرگ برابراست با تولد و رهایی از بند و بست جسم محدود خاکی. به عبارت ساده تر آزادی روح الهی از زندان تن خاکی
برای همین اعتقادی به سوگواری برای مرگ ندارم
علی خودش می‌دونست چه در انتظارشه و زمین تنگش بود
خسته بود . از نامردمی‌ها ، بی‌عدالتی‌ها از همه ظلمی که به انسان می‌شد. باید هم برای آزادی از این دیار نابرابر خاکی ابن ملجم را خودش بیدار کنه ؟
حسین هم به همین ترتیب
حسین مثل مسیح روی من خط کشید و شد ما . مثل همه شهدای جنگ
وقتی تو از خودت می‌گذری ، از صراط گذشتی و خودخواهی های ذهن رو درهم شکستی
چرا ما باید برای پرواز به جهان بالا سوگواری کنیم ، که تولد است و آزادی
وقتی از جسم جدامی‌شی همه وجودتت شوق بازگشت است و بس

۵ نظر:

  1. هنوز که نمیدونم چی در اتظارمه اونور مرگ....
    اما قبول دارم که سوگواری همچینم لطفی نداره....

    پاسخحذف
  2. ما وقتی که به دنیا می‌اییم ، اولین کاری که می‌کنیم سوگواری است برای جدا شدن از خانواده . باز این جهان را هم که ترک می‌کنیم با سوگواری بدرقه می‌شویم
    کاش بچه‌ها وقت تولد به جای جیغ بنفش قهقه می‌زدند

    پاسخحذف
  3. جالب میشدااااااااا

    پاسخحذف
  4. مرگ من روزي فرا خواهد رسيد در غروبي خالي از فرياد و شور : واقعاٌ‌ كه مرگ پايان كبوتر نيست منم اعتقادي به گريه و ماتم ندارم در مسيحيت روز جمعة الصليب رو جشن مي گيرند ما هم روز آزادي روح از زندان تن رو جشن بگيريم چي ميشه ؟ مگه علي نگفت : به خداي كعبه كه رستگار شدم

    پاسخحذف
  5. بردیا من‌هم به همین دلیل این‌همه سخنرانی کردم دیگه
    علی یک جمله گفت که از توش هزاران معنا و رنج انسانی دیده می‌شه برای یک خدامرد

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...