
یک شب جمعهی دیگه از راه رسید. بار قبلی که از این شب صحبت شد تا حالا حدود دو هفته میگذره
از اون شب تا این شب چهتفاوتی ایجاد شده ؟
باز همچنان جای قبل ایستادیم ؟
منکه دروغ چرا ، با کمال شرمندگی و خجالت باید بگم . همونجایی هستم . با یک تفاوت و اونهم اینکه ، الان میپذیرم این تنهایی ها رو خودم میخوام . انتخاب منه . با این حساب از بابتش هیچ ننه من غریبمی هم در نمیارم
موضوع اینه که میدونم چی میخوام. انتظار میکشم و باور دارم باید در آرامش انتظار مقدس رو یاد بگیرم
به قٔول نارگل : اگه آدم دلش ، برای یکی خیلی تنگ شده باشه. باید چهکار کنه؟
از کنار پنجره عقب نشینی کردم و با صبوری خودم رو برای اون لحظه آماده میکنم
در فاصلهی انتظار منرو یاد میگیرم. از باب لحظهی مقدس عشق و آرامش تدارک تازه میبینم
آدرس در دستم و می دونم باید منتظر چی باشم. کائنات هم تکلیفش با من روشنه و میدونه چی احتیاج دارم و مشغول باز کردن مسیر از من تا مقصده
باور کن به همین سادگی است به شرطی که از سر راه خودت بری کنار
از اون شب تا این شب چهتفاوتی ایجاد شده ؟
باز همچنان جای قبل ایستادیم ؟
منکه دروغ چرا ، با کمال شرمندگی و خجالت باید بگم . همونجایی هستم . با یک تفاوت و اونهم اینکه ، الان میپذیرم این تنهایی ها رو خودم میخوام . انتخاب منه . با این حساب از بابتش هیچ ننه من غریبمی هم در نمیارم
موضوع اینه که میدونم چی میخوام. انتظار میکشم و باور دارم باید در آرامش انتظار مقدس رو یاد بگیرم
به قٔول نارگل : اگه آدم دلش ، برای یکی خیلی تنگ شده باشه. باید چهکار کنه؟
از کنار پنجره عقب نشینی کردم و با صبوری خودم رو برای اون لحظه آماده میکنم
در فاصلهی انتظار منرو یاد میگیرم. از باب لحظهی مقدس عشق و آرامش تدارک تازه میبینم
آدرس در دستم و می دونم باید منتظر چی باشم. کائنات هم تکلیفش با من روشنه و میدونه چی احتیاج دارم و مشغول باز کردن مسیر از من تا مقصده
باور کن به همین سادگی است به شرطی که از سر راه خودت بری کنار