۱۳۸۵ مهر ۲۷, پنجشنبه

نشانی



یک شب جمعه‌ی دیگه از راه رسید. بار قبلی که از این شب صحبت شد تا حالا حدود دو هفته می‌گذره
از اون شب تا این شب چه‌تفاوتی ایجاد شده ؟
باز همچنان جای قبل ایستادیم ؟
من‌که دروغ چرا ، با کمال شرمندگی و خجالت باید بگم . همون‌جایی هستم . با یک تفاوت و اون‌هم این‌که ، الان می‌پذیرم این تنهایی ها رو خودم می‌خوام . انتخاب منه . با این حساب از بابتش هیچ ننه‌ من غریبمی هم در نمیارم
موضوع اینه‌ که می‌دونم چی می‌خوام. انتظار می‌کشم و باور دارم باید در آرامش انتظار مقدس رو یاد بگیرم
به قٔول نارگل : اگه آدم دلش ، برای یکی خیلی تنگ شده باشه. باید چه‌کار کنه؟
از کنار پنجره عقب نشینی کردم و با صبوری خودم رو برای اون لحظه آماده می‌کنم
در فاصله‌ی انتظار من‌رو یاد می‌گیرم. از باب لحظه‌ی مقدس عشق و آرامش تدارک تازه می‌بینم
آدرس در دستم و می دونم باید منتظر چی باشم. کائنات هم تکلیفش با من روشنه و می‌دونه چی احتیاج دارم و مشغول باز کردن مسیر از من تا مقصده
باور کن به همین سادگی است به شرطی که از سر راه خودت بری کنار

۲ نظر:

  1. سلام نازنین خاله!!!
    این دفه بالاخره یه چیز دیگه گفتی!!!
    خسته شدی یا تازه انرژی گرفتی؟ کدومش؟
    منم میخوام خودمو کنار بزنم..اما خود بدجنسم رو!
    شایدم اخر سر منو توییم که برمیگردیم دم پنجره دوتایی:p

    پاسخحذف
  2. می‌دونی چیه آزاده‌ي ، گلم؟
    ما آدم ها همیشه نوسان داریم . اما اگه مدت زیادی در یک حال باشیم . یعنی اونجا گیر کردیم و خوب نیست
    منم یکی مثل تو مثل اونای دیگه
    تناقض ساده ترین خلاف آدمی است از هر جهت
    این جمع اضداد است که مجموع هستی رو شکل میده
    نه انرژی عشق هنوز به شریانم نرسیده و من همچنان منتظر ...........

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...