۱۳۸۵ آبان ۲, سه‌شنبه

فیتیله،چند روز تعطیله



انصافا که تعطیلی بی‌خودی بود. باید یک‌جور نشون بدیم ه مملکت گل و بلبله یا نه؟
یا عزای عمومی یا جشن و شهادت. به هر مناسبت کل سیستم کشور می‌خوابه و تعطیل رسمیه
تعطیلات پیش بینی نشده
اگه از اول می‌گفتن آدم برنامه سفر می‌ذاشت. اما اینطوری همه موندن تو خماری چهار روز تعطیل بی‌خود
البته امروز که همه‌اش به مهمون‌های عید مبارکی منزل خانم والده گذشت. دیدن فامیل بعد از مرگ هر پاپ اعظم خالی از لطف نیست
مثلا به راحتی می‌فهمی کی در فامیل عروس شده ، چند تا بچه اضافه شده یا چند عروسی درپیشه و باقی هم که غیبت‌های متنوع و گوناگون که اگه بشه هفته‌ای یکبار چیزی از من نمی‌مونه و سوسک می‌شم
بالاخره این‌ها بخشی از واقعیت پیرامون ما رو نشون میده. و سنت فامیل بازی کهن ایرانی که خالی از لطف نیست بی غیبت کامل نمی‌شه بد هم نیست
هرچی باشه از توش یه دوسه تا جنگ خونوادگی و طلاق و طلاق کشی در میاد
آخر شب که خانم‌های متاهل برمی‌گشتند، همه چهره‌ها مشکوک و نگران به نظر می‌رسید
حتما صدای این ساز صبح درمیاد

لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...