از کوچه های باریک شیخهادی میگذشتم. نقش قابهای پنجرهها هوش و حواسم رو با خود میبرد
سقاخونهی قدیمی که یادم هست بچگی هزار بار از کنارش گذشته بودم و بسی بزرگتر بود شاید؟ شایدم آب رفته و غریب مینمود
کوچه کوچهی قدیمی
کوچههایی لیریز از خاطرات سبز و بنفش و صورتی ترش و شیرین. خنک وداغ
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کنج خرابات مقام است
دیوارها از پی هم ایستاده و محافظ سنههای دورند و همچنان به هیچکس خیانت نمیکنند. عشقهایی که پشت این دیوارها متولد شد بزرگ شد و مرد اتاق و پستو ها یا زیر زمینهای تو در توی خاطرات کهنهی مادر بزرگها
صدای خندههای کودکانهای از میان غبار به باورم نشست و کودکیام تازه شد
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
در مذهب ما باده همان است ولیکا
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظر باز
وآنکس که چو ما نیست در این شهر کدام است ؟
سقاخونهی قدیمی که یادم هست بچگی هزار بار از کنارش گذشته بودم و بسی بزرگتر بود شاید؟ شایدم آب رفته و غریب مینمود
کوچه کوچهی قدیمی
کوچههایی لیریز از خاطرات سبز و بنفش و صورتی ترش و شیرین. خنک وداغ
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کنج خرابات مقام است
دیوارها از پی هم ایستاده و محافظ سنههای دورند و همچنان به هیچکس خیانت نمیکنند. عشقهایی که پشت این دیوارها متولد شد بزرگ شد و مرد اتاق و پستو ها یا زیر زمینهای تو در توی خاطرات کهنهی مادر بزرگها
صدای خندههای کودکانهای از میان غبار به باورم نشست و کودکیام تازه شد
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
در مذهب ما باده همان است ولیکا
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظر باز
وآنکس که چو ما نیست در این شهر کدام است ؟
salam , che ajab in comment doniton mano rah dad :| postaye ghabli miomadam vali baz nemishod :| ...
پاسخحذفmanam emruz etefaghan rafte boodam khone ghadimimon ... cheghad delam gerft vaghti didam chejoori kharabesh kardan ...
وقتي به ديواراي قديمي دست مي كشم و تو كوچه هاي قديمي راه مي رم و بوي گذشته هايي كه شايد شيرين و شايد تلخ بودن رو حس مي كنم دلم آرام مي گيرد آرام آرام و از اين تهران درس بزرگي مي گيرم درس اينكه هميشه زنده باشم و زندگي كنم گو بيا و گو برو چه فرقي مي كنه كي تاج كياني به سر داره كي بر تخت مرمر تكيه زده مهم اينه كه تهران هميشه زندس و زندگي بي هياهويي نداره منم هر وقت مي خوام خيلي داغون بشم ياد اين تهران مي افتم كه با هر انقلابي و هر شورشي و هر جنگي دوباره زندگي رو از سر مي گيره حالا مي خواد محمد رضا باشه يا ناصرالدين ميرزا
پاسخحذفاگر زماني كسي مي گفت به اندازه اين ديوار ها عمر كني بهمون بر مي خورد . ولي ديوارها ماندند و صاحبانشان سالهاست كه رفته اند
پاسخحذفهیشکی مثل تو نیست قربونت برم!!!
پاسخحذف