۱۳۸۵ آبان ۳, چهارشنبه

شراکت


خب دیگه ساعت از سیندرلا گذشت و وقت جیش بوس لالا رسیده. دیدم حیفه چیزی نگفته بخوابم و ترسیدم زبونم لال. لال از دنیا برم

زیر هیجده سال برن بخوابن با بزرگترها حرف بزرگونه دارم

این خداوند عالم روش می‌شه فردای قیامت توی چشم من یا شما نگاه کنه؟
من هیچی، آدم و جایزالخطا هستم. سرکار که خداوندگار عالمی چرا باید پرونده‌ای از زیر دستت گم بشه؟

شده دیگه حاشا نکن پدر جان
وگرنه شما چنان همه چیزت به جا و براست که امکان نداره منو یادت رفته باشه

اصولا جلال و جبروت عرش کبیریایی میره زیر سوال ببین چند روز تعطیل از عمر ما رفت و بی عشق چه ها که نکشیدیم

این بدبختی نیست که یکی رو نداشته باشی به یادش صدای زیبای این آقازاده‌ی شجریان رو گوش بدی و حالش و باهاش قسمت کنی
آخه اینم شد زندگی ؟
من‌که حال نمی‌کنم زیبایی رو تنهایی داشته باشم

۳ نظر:

  1. ای خاله!!!
    اولا که خودم یاداوری میکنم بهش...
    بعدشم..مطمئن باش پروندت طوری نشده فقط شاید یه خورده اداره مثل اداره یه تو سری اینا.....
    بمیرم که خالم هم یه خورده شانسعلی یه...
    لنگه یه خودم!!!
    بعدشم شما اگه لال باشین که ما لابد مردیم هفتصد سال پیش بدون حس های پنج گانه اونم....دور از جونت...:p:d:d

    پاسخحذف
  2. salam
    manam tanhayi ru doos nadastam ... vai hala chan vaghte kheili doos daram tanha basham o hichkasi ru tu khalvatam rah nadam ke badesh majbor basham javab pas bedam ke chera folan kar ru folan jur kardam ...
    rasti man balaye 18 hastam :)

    پاسخحذف
  3. خاله کجایی؟؟؟
    حالت خوبه؟؟؟
    من دلم شور زد...

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...