۱۳۸۵ مهر ۲۷, پنجشنبه

ناب


می‌دونم وقت همه از قبل تعریف شده و محدوده. این حرصم رو در میاره
هنوز کلی کار نکرده دارم که نمی‌خوام برای تجربه‌شون دوباره به این دنیا برگردم. یا اگر هم قراره برگردیم دیگه این‌بار در کلاس بالاتر و آرامش زودتر و بیشتری داشته باشیم
در نتیجه از چند جهت کم میارم. وقت تنگ است
کارهای نکرده ، از همه مهمتر تجربه‌ی ناب عشق. عشق به معنای تمام کلمه. بی‌خواست، بی تملک و در عین آزادی و آرامش محض. این چیزی است که به سادگی امکان پذیر نیست ، مگر تو عشق رو بارها تجربه کرده باشی و به معنای ناب اون رسیده باشی
تو از شادی او شادی. تو اون‌رو در بند نمی‌خواهی. تو نمی‌تونی آزارش بدی
زندان‌بانش نمی‌شی چون ، دوستش داری مثل بچه‌ات و هر چه هست برای او می‌خواهی
بدون حساب و کتاب این‌که چه‌قدر می‌دی یا چه‌قدر می‌گیری؟
احساس رو خرج می‌کنی چون به این خرید نیازمندی. نه زوره نه مکافات ، کاچی به از هیچی
تو مسئولیت تام انتخابت رو به عهده می‌گیری
تو
دوست خواهی داشت
دوستت خواهند داشت

لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...