بدترین کار اینه که ما هر جا و در هرچیز حتی کوتاهی و سستیهای خودمون که کم میاریم. جایی بلد نیستیم جز اینکه بندازیم گردن خدا
اصولا که همه عادت داریم زیر بار پذیرش هیچ کوتاهی یا قصوری نریم. اولین کسی که دم دست پیدا میکنیم همه چیز رو بندازیم گردنش که پیش خودمون کم نیاریم و یکی بیرون از ما مقصر باشه
چه چیز درون ما پنهانه که اینهمه در پشت هم اندازی و جیم استاد و زیرک است؟
بی شک روح الهی نیست. تفکر عقلایی هم که در حیطه تعقل و منطق استواره. وجود سوم فقط میتونه ذهن باشه ذهنی که نام دیگهاش خودخواهی است یا من
اما چرا ، ما اینهمه اعجاز و شگفتی ، زیبایی پایان ناپذی، و این خلقت کبیر و بی نهایت مورد دیگه رو ول کنیم و خدا رو چنان محدود کردیم که از سر کوچکی و بیکاری باید خودش رو به ما اثبات کنه و یا
گوشه اتاق بایسته یک پاشم بالا بگیره با یک کلاه بوقی که همیشه مسئول تمام سه کاری های ماست
خداوندا پناه میبرم به عظمت و بزرگی تو که من
نیازمند ناپیدای درگهتم و جز تو
هیچکس رو ندارم
