۱۳۸۵ آبان ۲, سه‌شنبه

خدای بی‌گناه



بدترین کار اینه که ما هر جا و در هرچیز حتی کوتاهی و سستی‌های خودمون که کم میاریم. جایی بلد نیستیم جز این‌که بندازیم گردن خدا

اصولا که همه عادت داریم زیر بار پذیرش هیچ کوتاهی یا قصوری نریم. اولین کسی که دم دست پیدا می‌کنیم همه چیز رو بندازیم گردنش که پیش خودمون کم نیاریم و یکی بیرون از ما مقصر باشه
چه چیز درون ما پنهانه که این‌همه در پشت هم اندازی و جیم استاد و
زیرک است؟
بی شک روح الهی‌ نیست
. تفکر عقلایی هم که در حیطه تعقل و منطق استواره. وجود سوم فقط می‌تونه ذهن باشه ذهنی که نام دیگه‌اش خودخواهی است یا من
اما چرا ، ما ای‌نهمه اعجاز و شگفتی ، زیبایی پایان ناپذی، و این خلقت کبیر و بی نهایت مورد دیگه رو ول کنیم و خدا رو چنان محدود کردیم که از سر کوچکی و بی‌کاری باید خودش رو به ما اثبات کنه و یا
گوشه اتاق بایسته یک پاشم بالا بگیره با یک کلاه بوقی که همیشه مسئول تمام سه کاری های ماست

خداوندا پناه می‌برم به عظمت و بزرگی تو
که من
نیازمند ناپیدای درگهتم و جز تو
هیچ‌کس رو ندارم

۴ نظر:

  1. سلام خاله ... خوبی ؟
    عیدتون هم مبارک ... منم نمیدونم اس ام اسام رسیده یا نه ... خیلی سعی کردم ... من که اس ام اسی نداشتم از شما ...

    من هیچ وخ سر خدا نداختم گردن خدا ... من ... نمیدونم ...

    خوش و خدون باشی خاله :-*

    پاسخحذف
  2. شاکی شدن من غر و نق بوده همیشه ..گردن اون که نمیشه انداخت وقتی کله یه من اول فکر میکنه و دستم و پام و زبونم بعدش راه میفتن انجام میدن ...
    اون نگاه میکنه و بعضی وقتا هم سنگینی یه کارای اشتباه رو به گردن میگیره و شریکی تحمل میکنیم!!!!!
    پناه منم همیشه خودش بوده...

    پاسخحذف
  3. البته خودش راهکار داده که ما بتونیم بندازیم گردنش و بگیم:
    خودش گفته بدونه خواست او برگی از درخت نمی افته
    اما انصاف نیست

    پاسخحذف
  4. با معادلات شما هم بانو باز مقصر خدا می شود . زیرا روح او در ماساکن است و تجربه می کند. پس آیا هر چه ما می کنیم خواسته او نیست ؟

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...