۱۳۸۵ مهر ۱۹, چهارشنبه

مسافر






زندگي همواره در تداوم وجوشش است. نه مقصد معنايي دارد و نه مسير
هدف صرفا سفر كردن است
مي‌توان بي‌حركت ايستاد و در گذشته زندگي كرد
مي‌توان در تصورات آينده سير كرد. اما هدف هيچ يك از دو بعد زمان نيست , نه گذشته و نه آينده
تنها حقيقت ملموس حال‌واكنون است. زيارت مقدس من با من
من در حال رشد و تغيير را نمي‌توان در زمان محدود و ثابت نگهد‌‌اشت .او همچون آب روان جاري, لطيف و شفاف است و به اعماق سفر مي‌كند
سر به بالا ندارد كه به درون مي رود. از سختی بسيار راه مي‌گذرد تا به مركز زمين و به سفره ها بیپوندد
مقصد اهميت ندارد. چگونگي گذار، مهم مي‌ماند
فرض كن به مقصد رسيدي
يا ميوه عشق را چيدي, به ذوق و كدام شوق صبح را آغاز مي‌كني ؟
حالا ديگر همه جا رفته‌اي وهمه چيز را ديده‌اي در پس آن‌همه تعجيل ، ديگر جايي براي رفتن نيست
هدفي براي رسيدن
اين همه اميد و هيجان درطي راه داشتي. حالا رسيده‌اي. بعد از اندكي استراحت بايد كدام جاده را آغاز كني ؟
زندگي دفتر خاطرات زمين است با ما


۳ نظر:

  1. عجب جمله یه توپی بود!
    من سریع تصور کردم قدمهامو که نقش میبندن رو زمین و تاریخ رو میسازن براش.....چقده دلم خواست میشد سواری بودم که گرد و خاک پای اسبم هم دیده نمیشد!!!!!!!!!
    دلم برای عمو کوچیکه تنگ شد...از
    قرار واقعا رفته سفر!

    پاسخحذف
  2. به هر آنچه که تصور کردی . جوهر امید و باور بپاش و شک نکن تو در تاریخ قدم خواهی زد و رد پاهایت از اکنون برآن ثبت گردیده

    پاسخحذف
  3. سلام شبزده بانو
    وقتی اسم مسافر را آن بالا دیدم . قلبم ایستاد . گمان کردم حرفی برای من است
    اما آری سفر یعنی راه و مقصد و باید از هر دو لذت برد

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...